شهید به‌ كسی‌ می‌گویند كه‌ جان‌ خود را در راه‌ حق‌ و حیات‌ جامعه‌ فدا می‌ کند در حالی‌ كه‌ شاهد حقانیت‌ خود و حقانیت‌ جامعه ‌ای كه‌ برای‌ آن‌ها فداكاری‌ می‌ کند است، یكچنان‌ شهادتی كه‌ با علم‌ و معرفت،‌ شاهد حقانیت‌ خود و حقانیت‌ راهی‌ است‌ كه‌ در آن‌ حركت‌ می‌ کند و با این‌ شهادت‌ هدفی‌ جز پرورش‌ حق‌ و پرورش‌ جامعه‌ در حركت‌ به سوی‌ حق‌ ندارد. شاخص‌ حق‌ و باطل‌ در ارتباط‌ به خدا و جامعه‌ و عدم‌ ارتباط‌ آن‌ است. حق‌ یعنی‌ مجموعۀ هستی‌ها كه‌ از جملۀ آن‌ حقوق‌ جوامع‌ بشری‌ است؛ مثلاً هر انسانی‌ به دلیل‌ این‌که به‌ ارادۀ خدا زنده‌ شده‌ است‌ حق‌ حیات‌ دارد. كسی‌ نمی‌ تواند حق‌ حیات‌ را از او سلب‌ كند. پس‌ هر كسی‌ به دیگران‌ تجاوز می ‌کند، به عنوان‌ این‌ که حقّ‌ حیات‌ را از او سلب‌ كند، به راه‌ باطل‌ رفته‌ است و انسانی كه‌ به او تجاوز می ‌شود اگر از حق‌ حیات‌ خود دفاع‌ كند، به راه‌ حق‌ رفته‌ است‌ و هر كسی‌ كه‌ در راه‌ پرورش‌ انسان‌ها و رشد زندگی‌ آن‌ها گام‌ برمی دارد و در این‌ حركت‌ هدفی‌ به جز رضای‌ خدا ندارد و نمی‌ خواهد در برابر خدمات‌ خود باری‌ به دوش‌ مردم‌ بگذارد تا از آن‌ها به نفع‌ خود كند، آن‌ انسان‌ در این‌ حركت،‌ به راه‌ خدا و به سوی‌ خدا می ‌رود و اگر كسی‌ سدّ راه‌ حركت‌ او شود، خود یا مردم‌ را متوقف‌ كند و یا به‌ عقب‌ برگرداند، به راه‌ باطل‌ می ‌رود. این‌ دو نوع‌ حركت‌ و یا تجاوز، شاخص‌ حقّ‌ و حقیقت‌ است. متجاوز، سلب‌ حیات‌ می‌ کند و مدافع،‌ از حق‌ حیات‌ دفاع‌ می‌ کند. خدمتگزار به جامعه،‌ آن‌ها را به راه‌ حق‌ می ‌برد و مزاحم‌ جامعه، ‌آن‌ها را متوقف‌ می ‌کند و یا از راه‌ حق‌ برمی گرداند. هركس‌ در یكی‌ از این‌ دو راه‌، دفاع‌ از حیات‌ خود و جامعه‌ و یا خدمت‌ به مردم‌، كشته‌ شود شهید است‌، از این‌که شاهد حقانیت‌ خود بوده‌ و در این‌ مشاهده‌ كشته‌ شده‌ است. دلیل‌ حیات‌ شهیدان‌ این‌ است‌ كه‌ با شهادت‌ خود در راه‌ حق‌، موانع‌ حركت‌ و عوامل‌ ارتجاع‌ را از بین‌ می ‌برند و جامعه‌ را به سوی‌ هدفی‌ كه‌ رسیدن‌ به حقایق‌،‌ حیات‌ جامعه‌ باشد پیش‌ می ‌برند و برای‌ كاروان‌ هدف‌ و مقصد ایجاد می ‌کنند. جامعه‌ را به سوی‌ آن‌ هدف‌ و مقصد حركت‌ می ‌دهند تا زمانی كه‌ آنها را به‌ آخرین‌ مقصد یعنی‌ حكومت‌ خدا برسانند. شهید با شهادت‌ خود كه‌ از ابتدا طالب‌ آن‌ بوده، به مردم‌ می ‌فهماند كه‌ هدف‌ و مقصد در پیش‌ است‌ كه‌ بعد از این‌ به ‌آن‌ خواهد رسید. شهید همچون‌ رانندۀ‌ ماشین‌ و حركت‌ دهندۀ‌ قطار است كه‌ مسافرین‌ را از بیابان‌ها و دهات‌ حركت‌ می ‌دهد تا آن‌ها را به‌ شهر بزرگتر و بهتر برساند، ولیكن‌ مادیون‌ و كسانی كه‌ تمام‌ هَمِّشان‌ رسیدن‌ به مقاصد مادی‌ بوده‌ و حق‌ را زیر پا می‌ گذارند، مانند راننده ‌ای‌ هستند كه‌ توی‌ راه‌ مسافرت‌ در بیابان‌ به‌ مختصر آب‌ و علفی‌ برخورد كرده‌ همان‌ را به جای‌ مقصد می ‌شناسند و مسافرین‌ را متوقف‌ كرده‌ از مقصد باز می ‌دارند و در بیابان‌ آن‌ها را به‌ هلاكت‌ می ‌رسانند. با این‌ حساب‌ شهید عامل‌ محرّك‌ و متحرّك‌ بوده‌ و كافر عامل‌ متوقف ‌كننده‌ و بازدارنده‌ است. پس‌ شهید حق‌ حیات‌ و نجات‌ بر مردم‌ دارد. از جمله‌ دلایل‌ حیات‌ جاویدانی‌ شهید این‌ است‌ كه‌ شهید به سوی‌ هدفی‌ حركت‌ می‌ کند كه ‌آن‌ هدف‌ در ماوراء‌ زندگی‌ دنیا و در ماوراء‌ طبیعت‌ است و از طرفی‌ هر انسانی‌ با تعیین‌ هدف و حركت‌ به سوی‌ آن،‌ سِمَت‌ پیشوایی‌ پیدا می‌ کند و دیگران‌ را به سوی‌ خود حركت‌ می‌ دهد. انسان‌های‌ كافر به منظور رسیدن‌ به مقاصد دنیایی‌ فعالیت‌ می ‌کنند. هدف‌ آن‌ها از تلاش‌ و حركت‌ این‌ است‌ كه‌ به مال‌ و ثروت‌ و مقام‌ دنیایی‌ برسند؛ لذا آن‌ها با یكچنین‌ هدفی‌ و حركت‌ به سوی‌ آن‌ نمی ‌توانند سِمَت‌ پیشوایی‌ پیدا كنند و حیات‌ جاویدانی‌ داشته‌ باشند، زیرا این‌ هدف‌ و حركت،‌ یك‌ هدف‌ و حركت‌ ناقص‌ و منقطع‌ است، مانند حركت‌ در كوچۀ بن ‌بست‌، ولیكن‌ انسانهایی كه‌ در حركت‌ خود هدف‌ آخرتی‌ دارند، مجبورند تا آخر عمر برای‌ رسیدن‌ به‌ آن‌ هدف‌ حركت‌ و فعالیت‌ داشته‌ باشند؛ لذا تا آخر عمر آثار حیات‌ در آن‌ها قابل‌ مشاهده‌ است.‌ پس‌ آثار موت‌ در آن‌ها قابل‌ رؤیت‌ نیست‌ و افكار بشریت‌ را در پیروی‌ از خود به ماوراء‌ زندگی‌ دنیا ارتباط‌ می‌ دهند و یك‌ حركت‌ دائمی‌ بدون‌ انقطاع‌ در مردم‌ به وجود می ‌آورند، در حالی كه‌ وصول‌ به مقاصد دنیایی‌، در مردم‌ حالت‌ وقفه‌ و ركود ایجاد می‌ کند و این‌ ركود و وقفه‌ به معنای‌ مرگ‌ است‌. پس‌ شهیدان‌ زنده‌ و جاویدند و كسانی كه‌ فاقد هدف‌ آخرتی‌ هستند متوقف‌ و مرده‌اند. یكی‌ از دلایل‌ حیات‌ شهید ادامۀ‌ راه‌ شهید است‌ تا روزی‌ كه‌ مقصد شهید تحقق‌ پیدا كند. شهید و شهادت‌ مانند شجره‌ است‌ كه‌ با ارادۀ‌ خدا و ارادۀ اهل‌ ایمان‌ آبیاری‌ می ‌شود تا روزی كه‌ به ثمر برسد و آن‌ ثمره‌، ظهور دولت‌ امام‌ زمان‌ و افتتاح‌ زندگی‌ آخرت‌ است.‌ در آن‌ دولت،‌ شهید به ارادۀ امام‌ زمان‌ زنده‌ می ‌شود و اجازۀ‌ شفاعت‌ از دوستان‌ و یاران‌ خود پیدا می ‌کند. پس‌ شجرۀ‌ وجود شهید و شهادت‌ كه‌ خط‌ حركت‌ اوست‌، به ارادۀ خدا روزی‌ می‌ خورد و آبیاری‌ می‌ شود تا روزی‌ كه‌ به ثمر برسد؛ و اما سایر خطوط‌ مادی‌ و دنیایی‌ متوقف‌ می ‌شود مانند درختی‌ كه‌ می‌ خشکد و به ثمر نمی‌ رسد: وَ مَثَلُ کَلِمَةٍ‌ خَبیثَةٍ کَشَجَرَةٍ‌ خَبیثَةٍ‌ اجتُثَّت‌ مِن فَوقِ‌ الاَرضِ‌ ما لَها‌ مِن‌ قَرار. شهید بعد از شهادت‌ یك‌ حیات‌ روحی‌ دارد مانند خوابیدگان‌ كه‌ تمام‌ مدت‌ خواب‌ خود را در فضایی‌ خوش‌ آب‌ و هوا با همسرانی‌ زیبا می‌ گذارند و بعد از بیداری‌ تحویل‌ امام‌ زمان‌ و یا تحویل‌ مولا  (ع)‌ داده‌ می ‌شود و زندگی‌ بهشتی‌ ظاهری‌ او دایر می ‌گردد و این‌ مدت‌ مرگ‌ شهید تا قیامت‌ برای‌ او یك‌ ساعت‌ می ‌گذرد، ساعت‌ خواب‌ و خواب‌ دیدن‌ و بیداری‌. (تفسیر سورۀ بقره)