امام ع در فراز اول دعای مکارم الاخلاق از خدا می‌ خواهد: «اَللَّهُمَ وَفِّر بِلُطفِکَ نیتی وَ صَحِّح بِما عِندَکَ یقینی وَ استَصلِح بِقُدرَتِکَ ما فَسَد مِنّی» پروردگارا به لطف و کرم خود نیت مرا وافر و زیاد گردان و یقین مرا با آن لطایف و اسراری که خودت می‌ دانی تصحیح کن و در صحت و سلامتی قرار بده و آن‌چه از فکر و عمل من که فاسد شده است به قدرت خود به صلاح و اصلاح برسان. این جملات، حالت تسلیم و انقیاد را ضمن دعا و خواهش پرورش می‌ دهد که امام علیه السّلام وجود خود را و تمامی موجودیت خود را در اختیار خدا قرار می‌ دهد و از او خواهش می‌ کند که نواقص وجودی او را برطرف سازد و او را به کمال مطلق برساند. می‌گوید: ای خدا به لطف و کرم خود نیت مرا وافر گردان. کلمه «وَفر، و، وُفور» به معنای کشش و امتداد شیء و یا شخص است به سوی کثرت‌ های کمّی و کیفی، و یا کیفی مطلق. امام چهارم (ع) خود را مانند یک شجره در شعاع این جمله تسلیم خدا می ‌کند و می ‌گوید که نیت مرا وافر و زیاد گردان. نیت، به خصوص در این جمله به معنای تصمیم و همت است. انسان‌ها درحرکات تکاملی و یا در زندگی خود به اندازه همت، تصمیم می‌گیرند و به اندازه همتی که دارند سرمایه گذاری می‌ کنند تا به آن‌چه خواسته‌ اند برسند. همت یک انسان این است که باغی و درختی داشته باشد و همت انسان دیگر این است که چندین هکتار باغ و زراعت داشته باشد، و همت انسان دیگر این که مالک الرقاب شود و بر همه انسان‌ها حکومت کند. اگر درست در حرکات انسان‌ها در شعاع نیت‌ها و همت‌ها دقت کنیم مشاهده می‌ کنیم که سرمایه گذاری و حرکت و فعالیت آنها به میزان همت و نیت آن‌ها است. همت و نیت یگانه عامل سرعت حرکت و یا کندی حرکت و یا سرمایه گذاری بیشتر و کمتر است. انسان‌ها در تکامل علمی و ایمانی و رسیدن به مقامات و درجات به همان جا می ‌رسند که نیت داشته ‌اند و تصمیم گرفته ‌اند. مشهور است که می‌گویند دانشمندی پسر خود را آزمایش کرد و پرسید که تو تصمیم داری در این درس خواندن به چه مقامی برسی؟ پسر جواب داد که می ‌خواهم خود را به علم و مقام پدرم برسانم. پدر ناراحت شد که تو با این همت ضعیف به جائی نمی‌ رسی، من تصمیم داشتم که خود را به علم و مقام امام برسانم، به این جا رسیده‌ ام، تو که می ‌خواهی به مقام من برسی به کجا خواهی رسید! در این رابطه گفته ‌اند: «عُلوّ الهمۀ مِنَ الایمان». همت عالی از لوازم ایمان است. همت، آن درجه و مقامی است که انسان به عقل و دانش خود حدود آن را معین می‌کند و در حرکت و فعالیت تصمیم دارد که خود را به همان حدود و مقام برساند. نظر به این که انسان‌ها در دانش و بینش محدود هستند قهرا همت آن‌ها هم محدودیت پیدا می‌ کند زیرا با ابزار محدود، ترسیم خط نامحدود محال است. عقل و دانش انسان محدود است قهراً آن‌چه را در نظر می ‌گیرد محدود خواهد بود. از طرفی میدان حرکت و فعالیت و لطف و کرم الهی نامحدود است یعنی آن‌چه خدا برای ما ساخته و مقدر کرده است نامحدود است و آن‌چه خود آن را می ‌خواهیم و می ‌سازیم محدود است؛ و شما می‌دانید که محدود در برابر نا محدود صفری و یا عددی بسیار ضعیف و ناچیز بیشتر نیست. می ‌گویند اگر محدود بر نامحدود قسمت شود خارج قسمت به صفر می ‌رسد و اگر نامحدود بر محدود تقسیم گردد خارج قسمت به بی‌نهایت می‌ رسد. امام چهارم که خود را مخلوقی محدود می ‌داند و یقین دارد که آن‌چه خود انتخاب می ‌کند و برای خود مقدر می‌ نماید محدود است و این محدود در برابر بی‌نهایت لطف و کرم الهی، در حد صفر است حدود همت و نیت خود را به خدا واگذار می ‌نماید و می‌گوید: پروردگارا تو در این میدان مسابقه نیت و همت مرا وافر و زیاد گردان. وفور نیت خود را به اراده خدا می ‌سپارد. انسان بایستی همیشه در حرکت و سیر به سوی نامحدود باشد و این حرکت به سوی نامتناهی همت نامتناهی لازم دارد، که این همت نامتناهی از موجود متناهی یعنی انسان، ساخته و میسر نمی‌ شود؛ لذا امام چهارم علیه السلام تعیین نیت و همت خود را به خدا واگذار می ‌کند و می‌گوید: پروردگارا به لطف و کرم خود همت مرا عالی و نیت مرا وافر گردان. (شرح دعای مکارم الاخلاق)