خداوندمتعال در آیه مربوط به جهاد و مبارزه كه ثمره آن كشته شدن است میفرماید: كسانی كه در راه خدا كشته می شوند گمان نكنند كه مُرده اند بلكه آنها زنده اند و در نزد خدا روزی می خورند، هرچند كه شما از حیات آنها آگاهی ندارید. شهید به كسی می گویند كه جان خود را در راه حق و حیات جامعه فدا می كند در حالی كه شاهد حقانیت خود و حقانیت جامعه ای كه برای آنها فداكاری می كند می باشد. یك چنان شهادتی كه با علم و معرفت، شاهد حقانیت خود و حقانیت راهی است كه در آن حركت می كند و با این شهادت، هدفی جز پرورش حق و پرورش جامعه، در حركت به سوی حق ندارد. شاخص حق و باطل در ارتباط به خدا و جامعه و عدم ارتباط آن می باشد. حق یعنی مجموعه هستی ها كه از جمله آن حقوق جوامع بشری است. مثلا” هر انسانی به دلیل این كه به اراده خدا زنده شده است حق حیات دارد، كسی نمی تواند حق حیات را از او سلب كند. پس هركسی به دیگران تجاوز می كند به عنوان این كه حق حیات را از او سلب كند، به راه باطل رفته است و انسانی كه به او تجاوز می شود اگر از حق حیات خود دفاع كند به راه حق رفته است. هر كسی كه در راه پرورش انسان ها و رشد زندگی آنها گام برمی دارد و در این حركت هدفی بجز رضای خدا ندارد و نمی خواهد در برابر خدمات خود، باری به دوش مردم بگذارد تا از آنها به نفع خود بهره برداری كند آن انسان در این حركت، به راه خدا و به سوی خدا می رود و اگر كسی سدّ راه حركت او شود خود یا مردم را متوقف كند و یا به عقب برگرداند به راه باطل می رود. متجاوز، سلب حیات می كند و مُدافع، از حق حیات دفاع می كند. هركس در یكی از این دو راه (دفاع از حیات خود و جامعه و یا خدمت به مردم) كشته شود، شهید است از این كه شاهد حقانیت خود بوده و در این مُشاهده كشته شده است. بدیهی است كه كاروان بشریت و جهان آفرینش همه و همه به سوی مقصد حق و در راه حق، در حركت هستند و خواهی نخواهی روزی به مقصد خود خواهند رسید. مقصد این كاروان روزی خواهد بود كه درآن حكومت حقه الهیه به رهبری حضرت امام زمان بوجود آید و كره زمین در تصرف آن حضرت قرارگیرد و جهان از لوث وجود كفار و تمامی انسان های ضد حق و ضد خدا پاك گردد. این موقع كه تمامی حركات و سكنات و امر و نهیها ، عزل و نصب ها و دستورها همه و همه به رأی خدا و امر او انجام می گیرد و تمامی انسان ها مستقیما” به خدا و امام خود مربوط می شوند. سلطنت حقه الهیه بوجود می آید و زندگی انسان ها آن چنان می شود كه خدا می خواهد. مرگ و مرض و پیری و كوری و ضعف و لاغری و ناتوانی و هر نوع محرومیت مادی و معنوی از بین می رود و انسان ها به آرزوی خود می رسند. در این موقع زندگی تجدید می گردد و حیات دوباره جهان و انسان آغاز می شود. بندگان مؤمن خدا بینهایت موفق و كفار، بی نهایت محروم و معذب می گردند. یكچنین زندگی ایدهآلی مقصد حركت انسان ها به سوی آینده است. و اما دلیل حیات شهیدان این است كه با شهادت خود در راه حق، موانع حركت و عوامل ارتجاع را از بین می برند و جامعه را به سوی هدف كه رسیدن به حقایق كه حیات جامعه باشد پیش می برند و برای كاروان، هدف و مقصد ایجاد می كنند و جامعه را به سوی آن هدف و مقصد حركت می دهند تا زمانی كهآنها را به آخرین مقصد یعنی حكومت خدا برسانند. شهید با شهادت خود كه از ابتدا طالبآن بوده است به مردم می فهماند كه هدف و مقصد در پیش است كه بعد از این به آن خواهد رسید. شهید همچون راننده ماشین و حركت دهنده قطار است كه مسافرین را از بیابان ها و دهات حركت می دهد تا آنها را به شهر بزرگ تر و بهتر برساند، ولیكن مادیون و كسانی كه تمام همشان رسیدن به مقاصد مادی بوده و حق را زیر پا می گذارند مانند رانندهای هستند كه توی راه مسافرت در بیابان به مختصر آب و علفی برخورد كرده همان را به جای مقصد می شناسند و مسافرین را متوقف كرده از مقصد باز می دارند و در بیابان آنها را به هلاكت می رسانند. با این حساب شهید، عامل محرك و متحرك بوده و كافر عامل متوقفكننده و بازدارنده، پس شهید حق حیات و نجات بر مردم دارد. از جمله دلایل حیات جاویدانی شهید این است كه شهید بسوی هدفی حركت می كند كهآن هدف در ماوراء زندگی دنیا و در ماوراء طبیعت است و از طرفی هر انسانی با تعیین هدف و حركت بسوی آن، سِمَت پیشوائی پیدا می كند و دیگران را به سوی خود حركت می دهد. انسان های كافر به منظور رسیدن به مقاصد دنیائی فعالیت می كنند. هدف آنها از تلاش و حركت این است كه به مال و ثروت و مقام دنیائی برسند لذا آنها با یكچنین هدفی و حركت بسوی آن نمی توانند سِمَت پیشوائی پیدا كنند و حیات جاویدانی داشته باشند زیرا این هدف و حركت یك هدف و حركت ناقص و منقطع است. مانند حركت در كوچه بن بست، ولیكن انسان هائی كه در حركت خود هدف آخرتی دارند مجبورند تا آخر عمر برای رسیدن به آن هدف حركت و فعالیت داشته باشند. لذا تا آخر عمر آثار حیات در آنها قابل مشاهده است پس آثار موت در آنها قابل رؤیت نیست و افكار بشریت را در پیروی از خود به ماوراء زندگی دنیا ارتباط می دهند و یك حركت دائمی بدون انقطاع در مردم بوجود می آورند، در حالی كه وصول به مقاصد دنیائی در مردم حالت وقفه و ركود ایجاد می كند و این ركود و وقفه به معنای مرگ است. پس شهیدان زنده و جاویدند و كسانی كه فاقد هدف آخرتی هستند متوقف و مُردهاند. یكی از دلایل حیات شهید، ادامه راهِ شهید است تا روزی كه مقصد شهید تحقق پیدا كند. شهید و شهادت مانند شجره است كه با اراده خدا و اراده اهل ایمان آبیاری می شود تا روزی كه به ثمر برسد و آن ثمره ظهور دولت امام زمان و افتتاح زندگی آخرت است. در آن دولت شهید به اراده امام زمان زنده می شود و اجازه شفاعت از دوستان و یاران خود پیدا می كند. پس شجره وجود شهید و شهادت كه خطّ حركت اوست به اراده خدا روزی می خورد و آبیاری می شود تا روزی كه به ثمر برسد و اما سایر خطوط مادی و دنیائی متوقف می شود مانند درختی كه می خشكد و به ثمر نمی رسد. كمثل شجره خبیثه احتثت فوق الارض ماله من قرار. شهید بعد از شهادت یك حیات روحی دارد مانند خوابیدگان كه تمام مدت خواب خود را در فضائی خوش آب و هوا با همسرانی زیبا می گذارند و بعد از بیداری تحویل امام زمان و یا تحویل مولا علیه السلام داده می شود و زندگی بهشتی ظاهری او دایر می گردد و این مدت مرگ شهید تا قیامت برای او یك ساعت می گذرد. ساعت خواب و خواب دیدن و بیداری.(تفسیر سوره بقره)