خداوند دردو جهت برای پیغمبران ابتلاء و آزمایش بوجود می آورد تا در اثر این ابتلاء وآزمایش وابستگی او به خدا كامل شود و جز خدای مهربان كسی را به مولویت و آقایی نپذیرد. حقیقتا انسانهای وابسته به خدا لازم است كاملا از خلق خدا منقطع شوند و به خدا بپیوندند. در شرایط بعثت پیغمبران موادی گنجانده شده است كه بر طبق آن مواد، خداوند یك انسانی را برای نبوت آماده می كند . ماده اول : فقط خدا را بپرستد كسی یا چیزی را شریك خدا قرار ندهد. ماده دوم : ان یخلع الانداد دونه، یعنی وابستگی به كسی یا چیزی پیدا نكند . صرفا به خدا متكی باشد گر چه مشرف به گرسنگی و موت شود، زیرا مأمور خدا اگر به خلق خدا پناهنده شود مجبور می شود رضایت خلق را بر رضایت خالق مقدم دارد. شرط سوم كه خداوند پیغمبران را برای قبول آن شرط آماده می كند اعتقاد به بداء و یا تغییر مقدرات است. یك پیغمبر بایستی بداندكه رابطه انسانهای بد و خوب با خداوند متعال مانند رابطه كودكان بد و خوب با پدر و مادر است . پدر و مادر جایز نیست كه اولا: تبعیض بین كودكان قائل شوند به یك نفر از آنها بیشتر و به دیگری كمتر محبت كنند و ثانیا : با كودكان نا اهل خود مدارا كنند وبسازند تا روزی كه عقل آنها بیدارشود و اهلیت پیدا كنند. به محض این كه از فرزندی از فرزندان خود عمل بدی مشاهده كردند از او انتقام نگیرند و او را به بدی مشهور نكنند و اعتقاد پیدا كنند كه مقدرات بدان به طرف خوبی تغییر می كند ولیكن مقدرات نیكان به بدی تغییر نمی كند. خداوند متعال روزی، شقی را به سعادت برمی گرداند اما سعید را به شقاوت برنمی گرداند . این تغییر مقدرات را بداء می نامند. یعنی مقدرات اشقیاء تغییركند و تبدیل به سعداء شوند. خداوند از پیغمبران عهد و پیمان می گیرد كه با بدان و اشقیاء مدارا كنند وآنها را به لطف خدا امیدوار سازند نه این كه از لطف خدا مأیوس كنند. این شرایط سه گانه نتیجه دوره ابتلاء و ریاضت پیغمبران است . خداوند برای هر پیغمبری به این كیفیت ریاضت مقدر می كند تا آن پیغمبر امیدواری به لطف خدا پیدا كند و یقین بداندكه خدا برای او كافی است و او را بر دشمنان پیروز می گرداند . پیدایش یكچنین روحیه ای برای پیغمبران كه صددرصد از خلق خدا ببرند و به خدا بپیوندند و توكل كنند یك دوره ریاضت لازم دارد. (تفسیر سوره قصص)