اگر انسان‌ در عالم‌ نباشد، عالم‌ خلقت‌ لغویت‌ پیدا می‌ كند. مثل‌ كسی‌ كه‌ در بیابانی‌ خانه‌ ای‌ بسازد كه‌ كسی‌ نباشد در آنجا ساكن‌ شود از او بپرسند این‌ قصر زیبا و كاخ‌ مجلل‌ را با این همه‌ تجهیزات‌ برای‌ چه‌ منظور و برای‌ چه‌ كسی‌ ساختی‌ و جواب‌ دهد برای‌ این كه‌ حشرات‌ و حیوانات‌ بیابان‌ در این جا ساكن‌ مانند و از سرما و گرما محفوظ‌ باشند عقلاء بر او ایراد می‌گیرند چون‌ حشرات‌ و حیوانات‌ ارزش‌ چنین‌ قصری‌ ندارند ولی‌ اگر جواب‌ دهد برای‌ این كه‌ فلان‌ پادشاه‌ و ملكه‌ موقع‌ تفریح‌ و گردش‌ در بیابان‌ و این جا ساكن‌ شوند كسی‌ بر آنها ایراد نمی‌ گیرد. همه‌ می‌گویند مناسب ‌شأن‌ آنها همین‌ باغ‌ و قصر است.‌ در این جا آن‌ سازندة‌ عظیم‌ و عجیب‌ ذات‌ مقدس‌ خداوند متعال‌ است.‌ قصری‌ و كاخی‌ مجلل‌ مانند زندگی‌ بهشت‌ و صحرا و بیابانی‌ در اطراف‌ قصر مثل‌ زندگی‌ دنیا آفریده‌ است.‌ اگر از خدا بپرسند برای‌ چه ‌كسی ‌آسمان‌ و قصری‌ به‌ این‌ زیبایی‌ آفریده‌ ای‌ اگر شخصیت ‌های‌ بزرگ‌ را معرفی‌ كند و بگوید این‌ قصر برای‌ فلان‌ مرد مؤمن‌ یا زن‌ مؤمنه‌ و فلان‌ پیغمبر و فلان‌ امام‌ است،‌ همه‌ كس‌ قبول‌ می ‌كنند و صنعت‌ خدا را عقلایی‌ می‌ دانند ولیكن‌ اگر جواب‌ دهد برای‌ حشرات‌ و حیوانات‌ این‌ زندگی‌ را ساخته‌ ام‌ همه‌ كس بر خدا ایراد می‌گیرند كه‌ مگر حشرات‌ و حیوانات‌ هم‌ یك‌ چنین‌  ارزشی‌ دارند كه‌ خدا برایشان‌ این‌ تجهیزات‌ را فراهم‌ كند و اگر خدا بگوید این ها را برای‌ خود ساخته ‌ام‌ تا منظرة‌ ستارگان‌ را ببینم‌ و تماشا كنم‌ یا از آنچه‌ ساخته ‌ام‌ بهره‌مند شوم‌ یكچنین‌ جوابی‌ مناسب‌ ذات‌ خدا نیست‌ زیرا خدا در ذاتش‌ غنی‌ است،‌ خودش‌ قوی‌ است،‌ خودش‌ علم‌ است،‌ خودش‌ روشنائی‌ است.‌ خدا در تاریكی ‌های‌ مطلق‌ میلیون ها برابر تاریكی های‌ شب‌، همان قدر می ‌داند و می‌ بیند كه‌ در چهرة‌ خورشید می ‌داند و می‌ بیند. نه‌ خورشید و ستارگان‌ بینایی‌ خدا را قوی‌ می‌كند و نه‌ هم‌ ظلمت‌ اعماق‌ زمین‌ قدرت‌ بینایی‌ خدا را كم‌ می‌ كند. وجود خدا در شرایط‌ میلیون ها درجه‌ حرارت‌ یا در شرایط‌ میلیون ها درجه‌ برودت اذیتی‌ نمی ‌كند و متأثر نمی‌شود.‌ پس‌ خدا از آنچه‌ آفریده‌ بهره‌ نمی برد. انسانها آنچه‌ می ‌سازند، برای‌ خود می ‌سازند و بهره‌ می برند. ماشین‌ می ‌سازند برای‌ سواری،‌ خانه‌ می‌سازند برای‌ سكونت،‌ یعنی‌ به‌ آنچه‌ می ‌سازند احتیاج‌ دارند ولیكن‌ خداوند به‌ آنچه‌ می‌ سازد كوچكترین‌ احتیاجی‌ ندارد. پس‌ تنها جوابی‌ كه‌ عقلاء را قانع‌ می ‌كند این‌ است‌ كه‌ خدا می‌ گوید این‌ مؤمنین‌ و مؤمنات‌ نور چشم‌ من‌ هستند به‌ جای‌ فرزندان‌ من‌ هستند. آنچه‌ ساخته ‌ام‌ برای‌ آنها ساخته ‌ام‌ تا استفاده‌ كنند. بندگان‌ من‌، بهشتی‌ این چنین‌ لازم‌ دارند و دنیایی‌ به‌  این‌ كیفیت.‌ لذا خدا در قرآن‌ می ‌فرماید:  خلق‌ لكم‌ ما فی‌السموات‌ و ما فی‌الارض.‌  یعنی‌ هر چه‌ در آسمان ها  و زمین‌ هست‌ برای‌ شما انسانها آفریده ‌ام‌ و باز می‌ فرماید: واسبغ‌ علیكم‌ نعمه‌ ظاهره‌ و باطنه.‌  یعنی‌ این همه‌ نعمت های‌ ظاهری‌ كه‌ با حواس‌ پنج گانه‌ قابل‌ استفاده‌ است‌ و نعمت های‌ باطنی‌ كه‌ با علم‌ و دانش‌ قابل‌ استفاده‌ است‌ را برای‌ شما انسانها خلق‌ كرده ‌ام‌ و یا در حدیث‌ قدسی‌ می‌ فرماید: ایها الانسان‌ خلقت‌ الاشیاء لاجلك‌ و خلقتك‌ لاجلی‌. یعنی‌ ای‌ انسان‌ همه‌ چیز را برای‌ تو آفریده ‌ام‌ و تو را برای‌ خودم‌ خلق‌ كردم‌ كه‌ مرا بشناسی‌ و دوست‌ داشته‌ باشی‌ و من‌ هم‌ تو را دوست‌ داشته‌ باشم،‌ پس‌ آنچه‌ خلق‌ شده،‌ فقط‌ برای‌ انسان‌ خلق‌ شده‌ و انسان‌ است‌ كه‌ از آنچه‌ خدا آفریده‌ می‌ تواند استفاده‌ كند. به‌ همین‌ منظور خداوند ابتداء برای‌ انسان‌ مكتب‌ و دانشگاه‌ آفریده‌ و انسان‌ را به‌ عقل‌ و نیرویی‌ مجهز كرده‌ كه‌ بداند و بعد از دانستن‌ بتواند تنها سرمایة‌ توانایی‌ انسان‌ دانایی‌ اوست. (کتاب تعلیم و تربیت)