خداوند در كتاب خود دستور می‏دهد و تاكید می ‏كند كه انسانها در زمین و یا تاریخ سیر كنند. قُلْ سِیرُ‌وا فِی الْأَرْ‌ضِ ثُمَّ انظُرُ‌وا كَیفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِین.  یعنی شما در اوضاع كرة زمین و تاریخ سیر كنید و ببینید عاقبت ستمکاران‏ به كجا كشیده و چه سرنوشتی پیدا كرده ‏اند. سیر در زمین ملازم با سیر در تاریخ است. منظور از سیر در زمین شناختن كرة زمین از نظر جغرافیائی نیست كه فقط قطعات زمین را و دریا و صحرای آن را بشناسیم. منظور از سیر در زمین سیر در احوال و اقوال جمعیت‏هائی است كه در كرة زمین زندگی كرده‏اند و هر كدام سرنوشت مخصوصی داشته اند. خداوند دستور می‏ دهد كه انسانها در تاریخ سیر كنند. دلایل قیام و قعودها و یا شكست و پیروزی‏ها را بشناسند و از این شناسایی ‏ها برای ادامة زندگی خود الگوئی بدست آورند. از همین كلمه سیر، سرایت بوجود می‏ آید و می‏شود گفت سرایت نتیجة سیر است. سرایت از سیر پیدا می ‏شود و از سیر سرایت ظاهر می ‏شود. سرایت عبارت است از نفوذ علمی و فكری انسان به عمق طبیعت و حوادث تاریخ . گاهی انسان، اشیاء و اشخاص را از نظر سطحی بررسی می‏ كند كه چه طایفه ‏ای مؤمن بودند و چه طایفه ‏ای كافر شناخته شدند. به همین مطالعة سطحی اكتفا می ‏كند و حاضر نیست كه دلایل كفر و ایمان را در جامعة بشریت بشناسد و گاهی هم انسانِ متفكر و عاقل، طبیعت و حوادث طبیعت را عمیقانه بررسی می ‏كند تا در حوادث طبیعی مانند سیل و طوفان و زلزله، عوامل اصلی آن را بشناسد و از طریق مهار آن عوامل، به نفع خود و به نفع جامعة بشریت استفاده كند. وقتی كه به او خبر می‏ دهند در كجا زلزله و طوفان پیدا شده است به آن جا سفر می‏ كند تا سیل و زلزله را از نزدیك ببیند و بعد از این مسافرت كه سیر نامیده می ‏شود علل و عوامل طبیعی سیل و زلزله را جستجو می‏ كند. در نتیجه فكر او به عمق طبیعت سرایت می ‏كند و عوامل اصلی حوادث طبیعت را كشف می ‏نماید. و همچنین تاریخ زندگی انسانها را بررسی می ‏كند كه چرا فرعون‏ ها و شدادها و ابرقدرت ‏های كافر و ظالم شكست خورده‏ اند و خط حركت آنها كور شده و چرا انبیاء و اولیاء خدا همیشه در زندگی موفق بوده ‏اند و خط حركت آنها به جا مانده است. با یك چنین سیری سرایت هم در تاریخ پیدا می‏ شود. بعد از مطالعة حوادث تاریخی از جنگ‏ها و صلح ‏ها، علل و عوامل انسانی آن حادثه را هم پیدا می‏ كند و برای خود و دیگران تصمیم می‏ گیرد. اگر سیرها خالی از سرایت باشد یك مسافرت و تماشائی بیشتر نیست كه فقط از آن تعبیر به مسافرت می‏شود. ولیكن اگر این مسافرت ‏ها توأم با سیر و سیاحت و در انتها ملازم با سرایت فكر انسان در اعماق حوادث طبیعت و تاریخ باشد، از یك چنین مسافرتی تعبیر به سیر و سرایت می ‏شود. هر جا از سیر انسانی تعبیر به سرایت شود دلیل است كه سیر او خیلی عمیقانه و متفكرانه بوده است كه توانسته است در سیر خود رسوخ به فضای علم و دانش پیدا كند. به همین مناسبت انسانهائی راكه با فكرخود به اعماق تاریخ  و طبیعت سرایت كرده‏اند و هر حادثه ‏ای را با تمامی علل و عوامل آن شناخته‏ اند آنها را  راسخون فی العلم  نامیده‏ اند. خداوند پیغمبر اكرم ص و ائمة اطهار ع را با كلمة راسخون فی العلم معرفی می‏كند. (تفسیر سوره اسری جلد یک)