امام سجاد (ع) فخر و مفاخرت را فاسد کنندۀ اخلاق عالی قرار می دهد. (مَعالی اخلاق) آن اعمال و اخلاقی است که به انسان نسبت به دیگران برتری می دهد. قهراً انسان خادم یک برتری طبیعی بر انسان مخدوم پیدا می‌ کند، که در این رابطه از رسول خدا پرسیدند چه کسانی سیادت بر مردم پیدا می ‌کنند؟ حضرت جواب دادند: « سَیدُ القَوم خادِمُهُم » خدمتگزار به جامعه، بر آن‌ها سیادت پیدا می ‌کند؛ و در حدیث دیگر فرموده‌ اند: « اِنّ مِن نِعَمِ اللهِ تَعالی عَلَیکُم حَوائِجُ النّاسِ اِلَیکُم » یعنی آنجا که نیازمندی برای رفع نیاز به شما پناهنده می ‌شود و از شما کمک می‌ خواهد، این یک نعمتی است که به طرف شما روی آورده، که وقتی شما حاجت او را برآوری قهراً بر او برتری پیدا می ‌کنی و او یک وابستگی طبیعی به شما پیدا می‌ کند. دو نفر که به یکدیگر می ‌رسند، کسی که در این رویارویی قیافه ‌اش بازتر است و سبقت به سلام می ‌گیرد بر طرف مقابل حق پیدا می ‌کند و از او برتر و بالاتر شناخته می ‌شود و همینطور خدمات دیگر. در این جمله، (مَعالی) اسم مکان است مانند مساجد که جمع مسجد است و یا مَقاتل، جمع مَقتَل؛ و یا این که مَعالی جمع مِعلی، بر وزن مِفتاح باشد، اسم آلت؛ یعنی آن اخلاقی که ابزار برتری میگردد. مَعالی، نامی است برای اعمال و افعالی که باعث برتری انسان نسبت به دیگران می ‌شود و پیدایش این برتری مستقیماً از مسیر فیض ‌رسانی به دیگری دایر می ‌شود، نه از مسیر فیض‌ داری. مثلاً ثروتمند به دلیل زیادی ثروت، از دیگران بالاتر نیست بلکه به دلیل خدمت به دیگران که از ثروت خود آن‌ها را بهره‌مند می ‌کند بالاتر است. همچنین عالم و دانشمند به دلیل علم و دانش برتر و بالاتر از دیگران نیست بلکه به دلیل تعلیمات و بهره‌ رسانی از علم و دانش خود. به همین کیفیت ملاک برتر شدن از دیگران، بهره‌ رسانی به آن‌ها است که خداوند در کتاب خود اهل تقوی را تعریف و توصیف می ‌کند و می ‌فرماید: «وَمِمّا رَزَقناهُم ینفِقون » یعنی اهل تقوی از آن‌چه دارند به دیگران بهره می ‌رسانند. پس قاعده کلی در پیدایش برتری، که از آن به مَعالی اخلاق و یا اخلاق عالی تعبیر می ‌شود بهره‌ رسانی به دیگران است. بعضی‌ها انسان را چه دارائی مالی داشته باشد و چه علمی، دلیل مقام و برتری دانسته ‌اند؛ که چون فلانی ثروتمند است و آن دیگری دانشمند و دیگری هنرمند پس برتر و بالاتر است؛ یعنی برای گنجی که زیر خاک دفن است ارزش قائل می ‌شوند! بلکه دلیل برتری، فیضی است که از شما به دیگران می ‌رسد نه فیضی که در وجود شما پنهان می ‌ماند. پس معالی اخلاق به معنای آن مکان‌ ها و رابطه‌ هائی است که یکی را بر دیگری بالاتر و برتر می ‌کند، به این دلیل که منشاء ظهور فیض و بهره ‌رسانی از یک انسان به یک انسان دیگر می ‌شود. بنابراین ارزش گنج‌ ها و دانه های قیمتی وقتی است که در اختیار انسان قرار می ‌گیرد و به انسان خدمت می ‌کند. اگر یک‌چنین بهره ‌رسانی نباشد گنج زیر خاک خیلی کمتر ارزش دارد از خاک‌هائی که در خدمت انسان قرار گرفته است.  در این جا رسول خدا صلی الله علیه و اله می‌فرمایند: «افضَلُ النّاسِ اَنفَعُهُم لِلنّاس » برترین مردم نافع ‌ترین به حال آن‌ها است. دلیل بهتر، آیه شریفه است که می ‌فرماید: «اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَ اللهِ اَتقیکُم » بزرگوارترین شما با تقواترین شما است. با توجه به کلمۀ (کَرَم، و اَکرَم)، این حقیقت معلوم می ‌شود که بزرگوارتر، خدمت‌گزار به مردم است زیرا کرم در جائی مفهوم و معنی پیدا می ‌کند که انسان از وجود خود به دیگران بهره می ‌رساند و مزد و منتی بر آن‌ها ندارد بلکه ذوق و شوق پیدا می‌ کند که به آن‌ها خدمت کرده است. اما بر اثر این بهره‌ رسانی که برتری پیدا می ‌شود، انسان برتر و بهره ‌رسان گاهی مبتلا به فخر و تکبر می ‌شود. (فخر) در این جا عبارت است از اِعلام برتری شخص برتر. یعنی شما که به کسی خدمت کرده ‌اید ضمن خدمت و یا بعد از خدمت اگر چنان وانمود ساختید که از مخدوم خود برتر و بالاتر هستید؛ به او فهماندید که من از شما بالاترم که برای شما منشاء فیض و خدمت شده ‌ام، این اعلام برتری و یا اعتقاد به این برتری فخر است، که از آن به فخر فروشی هم تعبیر می شود. یکچنین حالتی انسان را در افکار بندگان خدا تنزل می ‌دهد و برتری انسان را ضایع می گرداند. بلکه در این جا انسان خدمت‌گزار بایستی از مخدوم خود تشکر کند که منشاء خدمت شده است زیرا اگر مخدوم نبود شما توفیق خدمت پیدا نمی کردید و در نتیجه مقام و مرتبه شما بالاتر نمی‌ رفت. انسان مخدوم و یا نیازمند به خدمت شما، مانند فضا و هوائی است که مایۀ پرورش خدمت شما و برتری شما شده است. پس فخر فروشی در برابر خدمات و بهره‌ رسانی، برتری انسان را از بین می ‌برد. این ‌است که در این جا امام علیه السّلام می ‌فرماید: به من اخلاق عالی مرحمت کن و از فخر فروشی بر کنارم دار. (شرح دعای مکارم الاخلاق)