در آیات قرآنی دو مورد است كه خداوند، انسانها را مأمور می كند كه در تلاش و كوشش علمی و اخلاقی و مادی و معنوی خود از خدا كمك بگیرند. یكی آیه حافوا علی الصلوه والصلاه الوسطی و دیگر آیه و استعینوا بالصبر و الصلاه یعنی به وسیله صبر و نماز از خدا كمك بخواهید. در تفسیر اهل بیت رسول خدا (ص) آمده است كه منظور خدا از صبر، اقتداء به رسول خدا و از اقامه نماز به پاداشتن ولایت علی ابن ابیطالب علیه السلام است. كه خداوند می فرماید: با حفظ مقررات ولایت دینی و با حفظ تعهد و مسئولیت دینی برای حركت و تكامل از خدا كمك بگیرید. منظور از استعانت و كمك خواهی از خدا به وسیله نماز، فقط شكل نماز و این حركات و سكنات نیست كه به صورت نماز واقع می شود. این شكل كه ما آن را نماز میدانیم عملی است كه به آن عادت كرده ایم و شغلی است كه گاهگاهی به آن اشتغال پیدا می كنیم. این نمازها در حال ارتباط به خدا و استعانت از او انجام نمی گیرد. بلكه غالبا به عنوان شغلی كه ما را به خود مشغول می كند، انجام می گیرد. معنای استعانت از خدا به وسیله نماز این است كه مادر حوزه ولایت خدا هر عملی كه انجام می دهیم، از خدا بخواهیم كه آن عمل را به ثمر برساند و نتائج مطلوبی از آن به وجود آورد. قول و عمل انسانهای مؤمن مانند بذری است كه در جامعه انسانها كاشته می شود. تنها كسی كه بذر و نهال را به ثمر می رساند، خداوند متعال است. پس خدمات اجتماعی و احسان به مردم و جهاد و كوشش ها در راه خدمت به دین، همه این اعمال اگر در حال ارتباط و كمك خواهی از خدا انجام گیرد، نتیجه مطلوب از آن حاصل می شود. یعنی ما با احسان و جهاد خود از خدا كمك می گیریم همچنان كه دهقان با بذر و نهالی كه می كارد از خدا كمك می گیرد. پیدایش این حالت مشروط به شرائطی است كه با حفظ آن شرائط دین مؤمن و اعمال او به ثمر می رسد اول درك دین خدا و معرفت به او. دوم ـ درك حكم خدا و دستور او از طریق وحی و الهام در شعاع ایمان و یا به وسیله پیغمبر و امامی كه منصوب از جانب خدا شده است. سوم ـ جهت گیری در حركات دینی و مشخص شدن هدف انسان در اعمالی كه انجام میدهد. كه آیا آن اعمال برای جلب رضای خداست ویا رسیدن به مقاصد مادی. چهارم ـ دانستن این حقیقت كه اعمال خیر انسان فقط در زندگی آخرت ثمر می دهد و به نتیجه می رسد و انسان متدین اعمال خود را به منظور خدا و آخرت انجام می دهد. درك یك چنین شرایطی را محافظت می نامند یعنی پیدایش حالتی كه در آن حال انسان خدا را حاضر و ناظر اعمال خود می داند. حق ولایت خدا را در زندگی خود حفظ می كند تا در نتیجه حق او هم در ولایت خدا محفوظ شود. اگر اعمال در حال عدم یك چنین شرائط و ادراكاتی انجام گیرد كه انسان مسئولیتی قبول نكند و یا اینكه قبول مسئولیت به منظور رسیدن به مقاصد مادی باشد، چنین انسانی در حال تهاون است یعنی او دین و مسئولیت خدا را قبول نمی كند و آن را سبك می شمارد. (کتاب شجره طوبی)