خسارت‌ اول‌ این‌ است‌ كه‌ بركات‌ الهی از جامعه ‌ای كه‌ مخلوطی از مؤمن‌ و كافر هستند حبس‌ می شود. خداوند بركات‌ خود را بر این‌ جامعه‌ مخلوط‌ نازل‌ نمی كند. فقط‌ به‌ اندازه‌ قوت‌ و غذایی كه‌ زندگی خود را به‌ آخر برسانند به‌ آن ها می دهد، زیرا در این‌ جامعه‌ مخلوط ،‌ عده‌ ای كه‌ كافر و فاسق‌ هستند، تمامی ثروت ها و نعمت های خدادادی را صاحب‌ می شوند و به‌ تصرف‌ خود در میآورند و مؤمنین‌ را از این‌ نعمت های خدادادی محروم‌ می كنند، در این‌ صورت‌ هر نعمتی كه‌ از جانب‌ خدا نازل‌ شود به‌ جیب‌ همین‌ قدرتمندان‌ كافر و منافق‌ می رود و انسان های مؤمن‌ و صالح‌ و یا ضعیف‌ و مستضعف‌ از نعمت های الهی محروم‌ می شوند، تمامی ثروت‌ها و نعمت ها در اختیار كفار قرار می گیرد كه‌ به‌ اصطلاح‌ زمان‌ از آن‌ تعبیر به‌ استثمار می كنند. استثمار به‌ معنای این‌ است‌ كه‌ كفار به‌ دلیل‌ مال‌ و ثروت‌ و قدرتی كه‌ دارند زمین‌ و اهل‌ زمین‌ را به‌ بردگی میكشند و به‌ اختیار خود در میآورند و انسان ها را برده‌ و كارگرخود می سازند، پس‌ آن چه از خیرات‌ و بركات‌ از آسمان‌ نازل‌ شود به‌ جیب‌ كفار میریزد و در اختیار آن ها قرار می گیرد، جایز نیست‌ این‌ همه‌ خیر و بركت‌ و ثروت‌ و نعمت‌ در اختیار كافر باشد. خداوند از نازل‌ نمودن‌ بركات‌ خود مضایقه‌ می كند. این‌ یك‌ خسارت‌ جاری برای اهل ایمان است‌ كه‌ از ابتدای تاریخ‌ تا انتهای زندگی دنیا بیشتر ثروت‌ها و نعمت های خدا در اختیار كفار قرار می گیرد. و اما ضرر دوم‌ِ كفار برای اهل‌ ایمان‌ و تقوا كه‌ خیلی بیشتر و زیادتر از ضررها و خسارت‌های مالی و مادی می باشد محروم‌ نمودن‌ انسان ها از علم‌ و دانش‌ و ایمان‌ و تقوا و وابستگی به‌ خداوند متعال‌ است‌. انسان های مؤمن‌ در فطرت‌ خود خداجویند، دائم‌ در جستجوی، خدایی هستند كه‌ آن ها را خلق‌ نموده‌. می خواهند خدای خود را بشناسند و از خدای خود اطاعت‌ كنند و با این‌ اطاعت‌ آرامش‌ و آسایش‌، كامل‌ به دست آورند. كفار این‌ فطرت‌ های ساده‌ سالم‌ مؤمنین‌ و مؤمنات‌ را به‌ تصرف‌ خود در می آورند. برابر عشق‌ آن ها به‌ خدا و در برابر خداجویی آن ها بتی می سازند می گویند: خدایی كه‌ به ا‌و علاقه‌ داری و تو را خلق‌ كرده‌ و عاقبت‌ تو را به‌ زندگی بهشتی می رساند همین‌ مجسمه‌ زیبا و یا آدم‌ زیبا مانند فرعون‌ و یا حیوان‌ زیبا مانند گوساله‌ طلایی است‌. افكار مؤمنین‌ و مؤمنات‌ را در سطحی بسیار پایین‌ متوقف‌ می كنند و آن ها را از حق‌ جویی و حق ‌شناسی و پیغمبرشناسی و خداشناسی و به طور كلی از معلوماتی كه‌ نجات‌ بخش‌ و حیات‌ بخش‌ است‌ محروم‌ می كنند و عاقبت‌ آنها را به‌ بردگی می كشند. این‌ دو خطر بزرگ‌ كه‌ حقیقتاً عالم‌ و آدم‌ را به‌ لغویت‌ میكشاند و مانع‌ ظهور ارزش های اخلاقی و انسانی می شود ضررهایی است‌ كه‌ به‌ وسیله‌ كفار در جامعه‌ رواج‌ پیدا می كند و مؤمنین‌ را ارتباط‌ با خدا و اولیاء خدا باز می دارد. باالاخره‌ كفار با این‌ روش های ظالمانه‌ و جابرانه‌ خود خلقت‌ عالم‌ و آدم‌ را به‌ لغویت‌ می كشانند و باعث‌ نزول‌ این‌ همه‌ عذاب ها و بلاها در دنیا و آخرت‌ می شوند. تنها علمی كه‌ می تواند این‌ دو خطر بزرگ‌ را از جامعه‌ بشریت‌ برطرف‌ كند علم‌ حق‌ و باطل‌ شناسی است‌. قهرمان‌ میدان‌ این‌ علم‌ عجیب‌ و عمیق‌ كه‌ مؤمن‌ را از كافر می شناسد و می تواند جامعه ‌ای پاك‌ و سالم‌ بسازد، علی بن‌ ابی طالب‌ علیه‌ السلام‌ و انسان هایی نمونه‌ و نظیر او مانند امام های معصوم‌ هستند. لذا یكی از القاب‌ و اسمایی كه‌ برای علی بن‌ ابی طالب‌ علیه‌السلام‌ شناخته ‌اند میزان‌ الاعمال‌ است‌. (دعای ندبه – جلد دوم)