اراده انسان‏های مؤمن مانند اراده خداوند متعال است که می‌فرماید: اذا اراد الله شیئا ان یقول له کن فیکون. یعنی وقتی چیزی را بخواهد به محض خواستن شدن است. در ثواب نافله و مستحبات از قول خداوند تبارک و تعالی نقل می‌کنند که خداوند می‌فرماید: مؤمنین و مؤمنات با خواندن و دانستن نمازهای نافله و مستحبات دیگر به من نزدیک و نزدیک‌تر می‌شوند و آنها را به جایی می‌رسانم که گوش شنوای آنها مانند شنوایی خدا و بینایی آنها برابر بینایی خدا و توانایی آنها برابر توانایی خدا باشد تا همان طورکه من هرچه بخواهم و اراده کنم به محض خواستن شدن است و آن چه می‌خواهم فوری ظاهر و حاضر می‌شود، بندگان مؤمن و مؤمنه من هم به همین کیفیت به علم و قدرتی می‌رسند که هرچه بخواهند فوری ظاهر و حاضر می‌شود و برای رسیدن به مقاصد مادی و معنوی خود رنج و زحمتی نمی‌کشند و محرومیتی ندارند. انسان‌های مؤمن و مؤمنه در مسیر مطالعه آیات خدا در طبیعت و یا کتاب‌های آسمانی و دعاها شاگردان خدا به حساب می‌آیند. شاگرد هر استادی با هر درسی که از استاد خود می‌گیرد به استاد خود نزدیک‌تر می‌شود. در ابتدا شاگردی است که الفبا می‌گوید و می‌خواند ولیکن در انتها یک دکتر دانشمندی شده است که مرض‌های غیر قابل علاج را معالجه می‌کند. پس شاگرد هر استادی علم و هنر استاد خود را یاد می‌گیرد و با این یاد گیری به مقام استاد خود نزدیک‌تر و نزدیک‌تر می‌شود تا روزی که مانند استاد همه چیز را می‌داند. شاگردان مکتب خدا انسان‌های مؤمنی هستند که دائم آیات قدرت و عظمت خدا را مطالعه می‌کنند. در حال تفکر و تعقل قرار گرفته، از خدا کمک می‌ خواهند و خداوند متعال هم به آنها کمک می‌کند، عقل و شعور آنها را زیادتر و زیادتر می‌کند. مقام علمی آنها را بالا می‌برد و اسرار خلقت و طبیعت را به آنها می‌آموزد تا روزی که از نظر علم و عمل به مقام استاد خود می‌رسند. خداگونه می‌توانند و می‌دانند و در مقام خلافت الهی قرار می‌گیرند. خداوند زندگی و آفرینندگی را به خودشان واگذار می‌کند. بر هر کاری محیط و مسلط می‌شوند. در این آیات خداوند از روزگاری خبر می‌دهد که شاگردان او که همان مؤمنین و مؤمنات هستند در مکتب خدا فارغ التحصیل می‌شوند. مقدرات خود را به خدا می‌سپارند، خود را به خدا می‌سپارند و خداوند آنها را به علم و هنر خود مجهز می‌کند و زندگی بهشتی برای آنها دایر می‌کند. (تفسیر سوره الرحمن)