نقش ائمه اطهار ع در ارتباط با انسانها و بشريت بايستی نقش يك پدر مهربان و دانشمند در ارتباط با كودكان خود بشناسيم. يعنی حركت پدر همراه كودكان با آنها رفتن و آمدن و محبت كردن و مهربانی كردن و در مورد احتياج كه صدای آنها به گرسنگی و تشنگی بلند میشود آب دادن و غذا دادن و يا هنگامی كه با خطری روبرو می شوند دفاع كردن و خطر را از آنها برطرف كردن. در اينجا پدر و مادر نمي توانند كودكان را وادار به اطاعت خود كنند و به آنها سخت بگيرند كه الا و لابد بايستی با پدر و مادر باشی هر چه آنها گفتند از آنها اطاعت كنی زيرا غريزه و مقتضيات نفسانی و يا افكار كودكانه بر كودكان حاكميت دارد. پيش از آن كه در اطاعت پدر و مادر قرار گيرند در اطاعت غريزه و مقتضيات وجودی و در اطاعت فكر خود هستند. درست مانند ساعتی كه گرسنه و يا تشنه شده اند به كيفيت حاكميت داد مي زنند از پدر و مادر آب و غذا می طلبند. و هرگز مسائل فقر و ناداری پدر و مادر و يا ناتوانی آنها را از آن طلب و تقاضا بازنمي دارد. لذا گفته اند كودكان در دوران كودكی به صورت حاكميت زندگی مي كنند يعنی حاكم بر پدر و مادر خود هستند. مولا اميرالمومنين عليه السلام در ارتباط با مسلمانان بعد از غصب خلافت جمله زيبائی دارد كه عظمت روحی و رأفت و رحمت آن بزرگوار را در جامعه بشريت معرفی می كند. می گويد من در زمان پيغمبر و يا بعد از پيغمبر همراه مسلمانان بوده ام آنها را از كفر و گناه به مسلمانی و اطاعت خدا كشيدم و آنها را به دايره ولايت حكومت اسلام آوردم. در جمله ای میفرمايد: فكنت علی ساقتها حتی تولت بحذا فيرها. يعنی من همينطور با قافله مسلمان در راه اسلام بودم با آنها حركت می كردم و آنها را به طرف سعادت سوق می دادم تا يك مرتبه از راه منحرف شدند و خود را به بيابان و جنگل انداختند. وليكن از آنها جدا نشدم و همراه آنها به بيابان و جنگل رفتم. هنگامی كه آنها پرواز كردند من هم همراه آنها پرواز كردم و هنگامی كه مانند مرغان به زمين نشستند من هم همراهشان به زمين نشستم، آنها را به حال خود رها نكردم تا اگر در اين حركت انحرافی در جنگل و بيابان اگر با خطری روبرو شوند خرسی و يا درنده ای سر راه آنها را بگيرد بتوانند برای دفع خطر به من متوسل شوند و من هم همراه آنها باشم تا آنها را از خطر نجات دهم و دو مرتبه آنها را به راه راست برگردانم. اين جملات از مولا اميرالمومنين وضعيت حركت و همراهی ائمه اطهار عليهم السلام را ذكر می كند تا روزی كه اين كاروان بشريت به مقصد اصلی خود برسد. بی شك انسانها به علم و دانش و فهم خود بيشتر احترام مي گذارند تا دستورات و راهنمائي های خداوند متعال و يا پيامبران. درست حركت و فعاليت انسانها در ارتباط با خدا و طبيعت مانند حركت و فعاليت كودكان در ارتباط با پدر و مادر است. كودك به فكر كودكانه خود احترام میگذارد به ميل خود، كار مي كند. صلاح و سعادت خود را در افكار كودكانه خود مي داند و گاهی كه با خطراتی روبرو مي شود، اين پدر و مادر هستند كه او را با زجر و فشار از روبرو شدن با آن خطرات حفظ می كنند. در حالی كه كودكان مي نالند و گريه می كنند كه چرا پدر و مادر مانع بازی و فعاليت آنها شده است چرا نمی گذارند با آتش يا دريا بازی كنم پدر و مادر دست او را می گيرند و از نزديكی با آن خطرات بازمي دارند. همينطور خودرائی در مدار و مسير فكر شخصی همه جا بر انسانها حاكميت دارد تا روزی كه با خطرات بزرگی روبرو شوند و همان خطرات آنها را به خط اطاعت خدا درآورد. به همين منظور خداوند تبارك و تعالی برای انسانها دو دوره زندگی مقدر و مقرر فرموده به نام دنيا و آخرت. دوره اول انسانها به اراده خود و فكر خود و تشخيص خود فعاليت میكنند، آنچنان كه خود میدانند و میتوانند بروند و بيايند خدا و ائمه اطهار عليهم السلام در ارتباط با انسانها در اين زندگی ابتدائی نقش يك معلم و رهبر دارند آن هم رهبری كسانی كه خود آنها مي طلبند و می جويند. مولا امير المومنين عليه السلام در وصف علما می فرمايد: لا فضل الا لاهل العلم انهم علی الهدی لمن استهدی ادلاء. يعنی فقط فضل و مقام مخصوص انسانهائی است كه در ارتباط با خدا و مكتب خدا هستند. آنها آماده اند تا هر كس از آنها هدايت بطلبد او را هدايت كنند در همين جا يكی از آيات عجيب قرآن تفسير می شود كه خداوند به زبان حال و گاهی به زبان مقال به انسانها فرمود مجبوريد خود را به زندگی بهشتی و ملاقات پروردگار برسانيد. اگر مي خواهيد سريع و كم زحمت باشد از اين راه كه من مي گويم بيائيد. گرچه قدم قدم بر خلاف ميل شما باشد يا از راهی كه خودتان تشخيص میدهيد بيائيد، گرچه قدم به قدم موافق ميل شما باشد اما من كه خدای شما هستم به شما میگويم از راه ميل خودتان و هوی و هوس خودتان چه خطرات و مصيبتهائی برای شما پيدا می شود. پس انسانهای مذهبی يا غير مذهبی در زندگی خود در دنيا به رأی خود، كار مي كنند و حاضر به اطاعت و حاكميت خدا و اولياء خدا نيستند. (کتاب سیره ائمه اطهار ع)