خداوند در آیاتی می فرماید: وان علیكم لحافظین كراما كاتبین یعلمون ما تفعلون. یعنی چقدر زیاد مهر و محبت دارم به انسانهائی كه خلق نمودم، می گوید پاسبانان و نگهبانانی بر شما گماشته ام كه مانند خودم شما را دوست دارند. نگهبانانی كه خشك و خشن نیستند كه همه جا در پی بهانه جوئی باشند كه شما را به جهنم بكشانند. نگهبانانی هستند كه مانند خودم كه خدای شما هستم، بینهایت شما را دوست دارند. هرگز با شما عناد و دشمنی پیدا نمی كنند. نگهبانانی هستند كه كریمند با قلم كرامت، اعمال شما را می نویسند نه از نوع نگهبانان كه پاسبانانی خشك و خشن باشند كه خیال كنند هر چه بیشتر معصیت كاران را كه دشمنان سلطان هستند حبس كنند و به جهنم بكشانند و یا اعدام كنند بهتر و بیشتر به سلطان خود خدمت كرده و بیشتر به سلطان تقرب پیدا می كنند. به انتظار پاداشی از سلطان هستند كه به آنها بگوید مرحبا به شما كه با دشمنان من خشونت كردید و آنها را از ملك و مملكت من خارج نمودی . در این آیات خداوند می فرماید: مأمورین من و پاسبانان من و یا خلفای من كه نگهبانان شما هستند اخلاقشان مانند اخلاق من است كه خدای شما هستم و من همه جا ذوق و نشاطم در این است كه شما را با همین پرونده های سیاه و پر از گناه اگر بتوانم مشمول عفو خود قرار دهم. زیرا برای من كه خدای شما هستم بسیار سخت است كه انسانی را خلق كنم و این همه برای سعادت او سرمایه گذاری كنم و عاقبت كار هم از خدمات خود نتیجه ای بدست نیاورم. و این انسان كه به منزله فرزند من است، بجای این كه سر سفره پدر مهربان خود حاضر شود، سر سفره دشمنان خدا می رود و به جهنم كشیده می شود. در این آیات خداوند از مهر و محبت فرشتگان نسبت به بندگان خدا و از محبت پیغمبران و امام ها خبر می دهد كه این ها خیلی كریمانه و بزرگوارانه با شما كافران و گناههكاران رفتار می كنند تا به هر وسیله ای كه ممكن باشد شما را با محبت و گذشت از راه كفر و گناه برگردانند و به زندگی بهشتی برسانند. حقیقتا اخلاق و رفتار پیغمبران و مخصوصا چهارده معصوم با دشمنان خدا بسیار كریمانه و رحیمانه است. تمامی ذوق و شوقشان در این است كه یك جهنمی را به بهشت بكشانند نه اینكه از او انتقام بگیرند و آنها را به جهنم بكشانند. مهر و محبت خدا نسبت به بندگان، با مهر و محبت پدران نسبت به فرزندان، صفری در برابر بینهایت است، همچنین است سرمایه گذاری خدا برای نجات بندگان با سرمایه گذاری پدران برای نجات فرزندان. پس خدا و مأمورین او در ارتباط با مردم و برای نجات مردم همان كراما كاتبین هستند. میلیونها گناه و معصیت را نادیده می گیرند و یك رقم و یا یك گرم بندگی و اطاعت را وسیله نجات این گناهكار قرار می دهند. ائمه اطهار علیهم السلام مصداق كامل همین دو آیه هستند که محافظین و نگهبانان مردمند، مبادا به جهنم كشیده شوند و كراما كاتبین هستند، بسیار بزرگوارند، یك گرم احسان و نیكی را برابر كوهی نزد خود و یا نزد دیگران به نمایش می گذارند. ولیكن كوهی از گناه و معصیت را و عناد و دشمنی دشمنان را نادیده می گیرند. نمونه ‏ای از این رفتار، رفتار پیغمبر اسلام با ابوسفیان و دیگر رفتار حضرت سید الشهدا علیه السلام با حرّ بن یزید ریاحی، بود. ابو سفیان بعد از اینكه تمام مدت عمر خود مخصوصا از زمان بعثت با رسول خدا در جنگ و ستیز بوده، در فتح مكه فقط با یك تظاهر بر خلاف نیت قلبی زیر عبای عباس ابن عبدالمطلب پنهان می شود كه مسلمانان او را نبینند، همانطور مخفیانه خدمت رسول خدا می رسد از ترس جان خود می گوید:  اشهد ان لا اله الا الله و اشهد انك رسول الله. رسول خدا او را می پذیرد و آن همه سوابق او را نادیده می گیرد. به او نشان و مدال و افتخار هم می دهد. اعلامیه صادر می كند كه هر كس به مسجد الحرام پناه ببرد در امان است كشته نمی شود، و هر كس به خانه ابوسفیان پناه ببرد در امن و امان است، كشته نمی شود. این است معنای كامل كراما كاتبین. و حضرت سید الشهدا علیه السلام، با آن سوابقی كه از حرّ بن یزید ریاحی دارد كه بالاخره اجبارا امام را كشیده به صحرای كربلا و او را مجبور كرده است در آن بیابان خشك و بی آب و علف سرگردان باشد، آن همه موجبات گرفتاری برای او فراهم كرده است، ولیكن صبح روز عاشورا كه فكر می كند به چه آقای بزرگواری خیانت نموده، اسبش را به طرف آن حضرت می دواند و سلام می دهد و می گوید من توبه كرده ام آیا توبه من قبول است، امام ناراحت می شود كه چرا حرّ خجالت می كشد، با جمله ای كه دلالت بر تعظیم و تكریم حرّ می كند، او را طرف خطاب قرار می دهد می فرماید : اِرفع رَاسك یا شیخ. ای بزرگوار سربلند باش، سرافكندگی تمام شد. اكنون میهمان من هستی، پیاده شو از تو پذیرائی می كنیم. این ها همان نمونه های كراما كاتبین است. رفتار فرشتگان هم با گناهكاران به همین كیفیت است. شما جهنمی ها را كه بسوی جهنم در حركتند خواهید دید از ابتدای حركت بسوی جهنم تا انتها و تا آخرین دقیقه ای كه می خواهند خود را بسوی جهنمی كه خود ساخته اند پرت كنند، این فرشتگان و مأمورین همانطور كریمانه و محافظانه سر راه آنها را می گیرند و خواهش و تمنا دارند كه شاید آنها را بر گردانند، و زیاد هم موفق می شوند. در ابتدای زندگی شاید هزار و نهصدو نود و نه نفر آدم ها جهنمی باشند و یك نفر بهشتی ولیكن در انتهای قیامت كه دوره آن پنجاه هزار سال است شاید شماره جهنمی ها بسیار كم و بهشتی ها خیلی زیاد باشد. (تفسیر سوره انفطار)