ریشه دو کلمه جن و انس چیست؟

لغت‌ جن‌ از ماده‌ جنن‌ و جنون‌ و جنین‌ و اجنة‌ فی بطون‌ امهاتكم‌  دلالت‌ می كند بر شیئی مستور و مكتوم‌، آنچنان‌ كه‌ بچه‌ در رحم‌ حیات‌ و حركت‌ دارد و از دیدگان‌ مستور است‌. و این‌ اجنه‌ و جن‌ دلالت‌ دارد بر شیئی زنده‌ مستور نه‌ فقط‌ هر چیزی كه‌ مستور باشد، خواه‌ از جمادات‌ یا نباتات‌ و یا حیوانات‌ مانند حشراتی كه‌ زنده‌ اند و مستورند و میكروب های مرض‌ و حشراتی امثال‌ آن‌ و مانند طفل‌ در رحم‌ كه‌ زنده‌ و مستور است‌، از آن‌ طرف‌ كلمه‌ انس‌ و انسان‌ و انیس‌ و مأنوس‌ از ماده‌ انس‌، یانس‌، دلالت‌ بر پیدایش‌ انس‌ و آشنائی می ‌كند و این‌ انس‌ و آشنائی بین‌ دو نفر و یا افراد قابل‌ ظهور است‌. در واقع‌ ضد ستر و پوشیدگی است‌ زیرا ستر و پوشیدگی كه‌ معنای جن‌ و اجنه‌ است،‌ مخالف‌ پیدایش‌ انس‌ و آشنائی است‌. بین‌ دو شیئی مستور انس‌ و آشنائی پیدا نمی شود. انس‌ و آشنائی بین‌ دو نفر مشهود و مكشوف‌ پیدا می شود. در اینجا می ‌توانیم‌ انسان‌ها را از نظر پیدایش‌ انس‌ و آشنائی بین‌ آنها و افراد و یا عدم‌ انس‌ و آشنائی به‌ دو قسمت‌ تقسیم‌ كنیم‌. انسان‌هائی كه‌ بین‌ آنها و جوامع‌ انسانی انس‌ و آشنائی به‌ وجود آمده‌ و در اجتماع‌ شناخته‌ شده‌ اند، قهراً این‌ شناخته‌ شدن‌ توأم‌ با مقام‌ و منصب‌ هم‌ است‌ زیرا انسان‌های شناخته‌ شده‌ یك‌ جامعه‌ بر انسان‌های شناخته‌ نشده‌ همان‌ جامه‌ برتری پیدا می كنند، و همین‌ انسان‌های شناخته‌ شده‌ به‌ نام‌ وجوه‌ جامعه‌ هم‌ معرفی می ‌شوند  وجوه‌ الناس‌ وجوه‌ البشر و وجه‌ البلاد و وجوه‌ القری و امثال‌ آن‌. چنین‌ افرادی را منطبق‌ با لغت‌ انس‌ و انسان‌ بشناسیم‌ كه‌ بین‌ آنها و افراد جامعه‌ انس‌ و آشنائی به‌ وجود آمده‌ و با طبقات‌ مردم‌ مأنوس‌ هستند. در برابر آنها اكثریت‌ افراد جوامع‌ روستائی و شهری و یا مملكتی افراد ناشناخته‌ در كل‌ روستا و یا شهر و مملكت‌ هستند كه‌ غالباً از حل‌ و عقد مسائل‌ اجتماعی بركنار هستند. چه‌ مانعی دارد به‌ تناسبت‌ همین‌ آیه‌ شریفه‌ كه‌ جنیان‌ را از انسیان‌ بیشتر می داند و از زبان‌ حكومتهای جابر و ظالم‌ حكایت‌ می كند كه‌ آنها روز قیامت‌ می گویند كه‌ این‌ جمعیت‌ كثیر جن‌ در استثمار ما بوده ‌اند و ما از آنها بهره ‌برداری و بهره‌كشی داشته ‌ایم‌ تا زمانی كه‌ مرگ‌ ما رسیده‌ است‌، جنیان‌ را طائفه‌ ای از انسانها بدانیم‌ و به‌ تناسب‌ اینكه‌ در بعضی احادیث‌ صحراگردها و بیابان‌نشین ها را طایفه ‌ای از جن‌ می دانند بگوئیم‌ كه‌ جن‌ مشهور و معروف‌ در آیات‌ قرآن‌ انسان‌های عقب‌ افتاده‌ در فهم‌ و معرفت‌ و ناشناخته‌ هستند و انسان‌ها افراد جلو افتاده‌ و برتر در عقل‌ و معرفت‌ و شناخته‌ شدگان‌ حاكم‌ بر جامعه‌ هستند كه‌ باز این‌ شناخته‌ شدگان‌ اگر در خط‌ حق‌ و حقیقت‌ باشند به‌ عنوان‌ اولیاء خدا شناخته‌ می شوند مانند مومنین‌ و یا پیغمبران‌، و اگر در خط‌ كفر و باطل‌ قرار گیرند شیاطین‌ انس‌ شناخته‌ می شوند و آنجا كه‌ شیطنت‌ آنها به‌ كمال‌ می رسد عفریت‌ نامیده‌ میشوند. چنانكه‌ در بعضی احادیث‌ مثل‌ (حدیث‌ لوح‌) مامون‌ عباسی به‌ عنوان‌ عفریت‌ شناخته‌ شده‌ است‌. در معرفی قاتل‌ حضرت‌ رضا علیه‌السلام‌ در حدیث‌ لوح‌ می گوید:  یقتله‌ عفریت‌ مستكبر. یعنی سلطان‌ مستكبری او را می ‌كشد كه‌ منظور مامون‌ عباسی است.‌ در قدیم‌الایام‌ كه‌ انسان‌ها فاقد تمدن‌ شهرنشینی و یا لااقل‌ ده‌ نشینی بوده ‌اند اكثریت‌ انسان‌های وحشی و نیمه‌ وحشی در بیابانها پراكنده‌ و سرگردان‌ می زیسته ‌اند كه‌ حتی امروز هم‌ نمونه ‌های آنها در جنگلهای آفریقا زیاد هستند. همین‌ انسان‌ها كه‌ غالبا تجاوز به‌ انسان‌های ده‌ نشین‌ و شهر نشین‌ داشته‌ اند به‌ نام‌ جن‌ و احیاناً زنان‌ و دختران‌ سرگردان‌ در بیابان‌ از آنها به‌ نام‌ پری شناخته‌ شده ‌اند و در افكار متمركز شده‌ اند. جن‌ و پری در افكار انسان‌ها از قدیم‌الایام‌ زن‌ و مرد از همین‌ انسان‌های پراكنده‌ وحشی بوده ‌اند و طایفه‌ بزرگی از اینها كه‌ در وحشت‌ و تجاوز ممتاز بوده‌ اند و در كرانه‌ نقاط‌ مسكونی زمین‌ می ‌زیسته ‌اند به‌ نام‌ یاجوج‌ و ماجوج‌ شناخته‌ شده ‌اند که خداوند به‌ وسیله‌ آنها سایر اقوام‌ ظالم‌ و متمدن‌ را تهدید كرده‌ است‌. اكثریت‌ در لسان‌ امیرالمومنین‌ به‌ نام‌ همج‌ الرعاع‌ شناخته‌ شده‌ اند. گاهی جذب‌ اهل‌ حق‌ می شوند و به‌ رهبری اولیاء خدا در خط‌ ایمان‌ و تقوی و مبارزه‌ با دشمنان‌ دین‌ قرار می گیرند و گاهی جذب‌ اهل‌ باطل‌ شده‌ با اولیاء خدا به‌ مبارزه‌ برمی خیزند. این‌ اكثریت‌ كه‌ فاقد فهم‌ و شعور بوده‌ غالباً تابع‌ آن‌ دو طایفه‌ سران‌ حق‌ و باطل‌ میشوند به‌ نام‌ جن‌ مومن‌ و جن‌ كافر شناخته‌ شده‌ و همین‌ اكثریت‌ هستند كه‌ در این‌ آیه‌ شریفه‌ تابع‌ سران‌ كفر بوده ‌اند. (تفسیر سوره انعام)