اثبات این که جنیان‌ طایفه ‌ای‌ از همین‌ افراد بشر و از نسل‌ آدم‌ و حوا هستند.

خداوند هر دو طایفه‌ جن‌ و انس‌ را طرف‌ خطاب‌ قرار می‌ دهد و می‌ فرماید: از خود شما پیغمبرانی‌ آمدند و شما را از عذاب‌ قیامت‌ ترسانیدند. ما می‌ دانیم‌ كه‌ پیغمبران‌ همه‌ جا و همه‌ وقت‌ از نوع‌ انسان‌ها بوده ‌اند و هرگز از طایفه‌ جن،‌ از غیر نوع‌ انسان،‌ پیغمبری‌ به‌ وجود نیامده‌ كه‌ برای‌ آنها دین‌ و كتاب‌ بیاورد. همین‌ انسان‌ها، پیغمبر جنیان‌ بوده ‌اند. حال اگر پیغمبران‌ از طایفه‌ انسان‌ها بوده ‌اند، درست‌ نیست‌ كه‌ خداوند جنیان‌ را طرف‌ خطاب‌ قرار دهد و بگوید از خود شما پیغمبرانی‌ آمدند زیرا در این‌ صورت‌ آنها اگر نوعی‌ غیر انسان‌ها باشند، می‌توانند بگویند كه‌ از طایفه‌ ما برای‌ ما پیغمبری‌ نیامده‌ تا به‌ وسیله‌ پیغمبران‌ خودمان‌ هدایت‌ شویم‌. بنابراین‌ ظاهر آیه‌ دلالت‌ می‌كند بر اینكه‌ جن‌ و انس‌ از همین‌ نوع‌ بشر هستند كه‌ برای‌ آنها پیغمبری‌ از خودشان‌ مبعوث‌ می ‌شود. اگر طایفه‌ جن‌ نوع‌ دیگری‌ غیر از نوع‌ انسان‌ و بشر باشد، در اینجا اولاً به‌ وسیله‌ انسان‌ها بر آنها اتمام‌ حجت‌ نمی‌ شود زیرا دو جنس‌ غیر مشابه‌ یكدیگر هستند، تباین‌ وجودی‌ دارند. مانند انسان‌ و حیوان‌. سنت‌ خداوند در بعثت‌ پیغمبران‌ همه‌ جا این‌ بوده‌ است‌ كه‌ از هر طایفه‌ای‌ و قومی‌ پیغمبری‌ از خودشان‌ و به‌ زبان‌ خودشان‌ مبعوث‌ كرده‌ است‌ و مردم‌ مشاهده‌ كرده ‌اند كه‌ پیغمبران‌ آنها از جنس‌ خود آنها و از طایفه‌ خود آنها هستند. جنیان‌ نمی‌توانند روز قیامت‌ بگویند كه‌ ما از قوم‌ خودمان‌ و نوع‌ خودمان‌ پیغمبری‌ نداشتیم‌ تا به‌ وسیله‌ آنها هدایت‌ شویم‌. پس‌ اگر طایفه‌ جن‌ یك‌ موجودات‌ مستقلی‌ هستند و مخصوصاً با یكچنین‌ مفاهیمی‌ كه‌ از آنها به‌ وجود آمده‌ است‌ كه‌ می‌گویند مستورند، از جنس‌ هوا هستند به‌ آسمانها می‌ روند، تباین‌ آنها با طایفه‌ انس‌ خیلی‌ زیاد است‌ و هر چه‌ تباین‌ آنها بیشتر باشد، حشر آنها و معاشرت‌ آنها با یكدیگر مشكل‌تر می‌ شود و هر چه‌ معاشرت‌ مشكل‌تر باشد، تبادل‌ فكر و فرهنگ‌ مشكل‌تر می‌ شود و نمی ‌توانند انسان‌ها با جنیان‌ تماس‌ بگیرند كه‌ آنها را هدایت‌ كنند و یا جنیان‌ با انسان‌ها تماس‌ بگیرند و از هدایت‌ آنها استفاده‌ كنند! دیگر این كه‌ به‌ وسیله‌ راهنمایان‌ انسانی‌ نمی‌شود بر جنیان‌ اتمام‌ حجت‌ كرد و به‌ آنها گفت‌ كه‌ چرا شما با انسان‌ها تماس‌ نگرفتید و از هدایت‌ آنها استفاده‌ نكردید. ولیكن‌ اگر بگوئیم‌ جنیان‌ طایفه‌ ای‌ از همین‌ انسیان‌ هستند چنانكه‌ در بعضی‌ احادیث‌ هم‌ آمده‌ است‌ كه‌ گاهی‌ بیابانی‌ها و صحرانشینها را طایفه‌ای‌ از جن‌ معرفی‌ كرده ‌اند، می ‌توانیم‌ بگوییم‌ كه‌ انسان‌ها از نظر این كه‌ اجتماعی‌ شده‌ اند و اجتماع‌ با آنها انس‌ و آشنائی‌ پیدا كرده‌ است‌، انسان‌ نامیده‌ شده‌ و از نظر این كه‌ اجتماعی‌ نشده‌ و در اجتماع‌ شهرت‌ نیافته‌ اند كه‌ مورد انس‌ و آشنائی‌ قرار گیرند، بلكه‌ وابسته‌ به‌ انسان‌های‌ اجتماعی‌ هستند و خودشان‌ در جامعه‌ ظاهر و آشكار نیستند، جن‌ نامیده‌ می‌ شوند، زیرا در جامعه‌ مستورند. در تاریخ‌ گفته‌ شده‌ است‌ كه‌ ممكن‌ است‌ پیغمبر هر زمانی‌ پیغمبر طایفه‌ جن‌ هم‌ باشد ولیكن‌ گفته‌ نشده‌ است‌ كه‌ حكومتهای‌ غاصب‌ و جابر زمان‌ها بر طایفه‌ جن‌ هم‌ حكومت‌ داشته‌ باشند و آنچنان‌ كه‌ انسان‌ها در اطاعت‌ آنها بوده‌ اند، طایفه‌ جن‌ هم‌ مطیع‌ آنها باشند. پس‌ از همین‌ جمله‌ استفاده‌ می‌ شود كه‌ طایفه‌ جن‌ همین‌ اكثریت‌ انسان‌های‌ جاهل‌ و نادان‌ بوده‌ كه‌ در استثمار زعما و حكمای‌ طایفه‌ انسانی‌ قرار گرفته‌اند و این‌ اكثریت‌ محكوم‌ از همین‌ انسان‌ها هستند كه‌ غالباً بهترین‌ وسیله‌ پیدایش‌ حكومت‌ انسان‌های‌ ظالم‌ و كافر بوده‌ و بهترین‌ وسیله‌ برای‌ انزوا و خانه‌نشینی‌ پیغمبران‌ و اولیاء خدا شده‌ اند. عامل‌ اصلی‌ پیدایش‌ حكومت‌ معاویه ‌ها همین‌ اكثریت‌ انسانهای‌ بی‌ شعورند. در این‌ آیه‌ شریفه‌ هم‌ خداوند به‌ جن‌ و انس‌ خطاب‌ می‌ كند و می ‌فرماید: پیغمبرانی‌ از خود شما آمدند كه‌ آیات‌ مرا برای‌ شما تلاوت‌ كردند. اگر بگوئیم‌ طایفه‌ جن‌ از انسان‌ها جدا بوده ‌اند متناسب‌  با قدجائكم‌ رسل‌ منكم‌  نخواهد بود و ‌اگر دو طایفه‌ متباین‌ با یكدیگر باشند امكان‌ بهره‌ دهی‌ و بهره‌ كشی‌ و یا تبادل‌ فكر و فرهنگ‌ بین‌ آنها نیست‌ و مخصوصاً كه‌ در كتاب‌ دینی‌ طایفه‌ انس‌ و آموزگاران‌ آسمانی‌ آنها سهمی‌ داشته‌ باشند و طایفه‌ جن‌ سهمی‌ نداشته‌ باشد این‌ تبادل‌ دین‌ و فرهنگ‌ بین‌ دو طایفه‌ میسور نیست. بنابراین‌ می ‌توانیم‌ بگوئیم‌ جنیان‌ طایفه ‌ای‌ از همین‌ افراد بشر و از نسل‌ آدم‌ و حوا هستند. (تفسیر سوره انعام)