دین‌ كامل‌ خدا یك‌ علم‌ و فرهنگی‌ است‌ كه‌ انسانها را از ابتدا تا انتهای‌ زندگی‌ در خط‌ اطاعت‌ خدا قرار می‌ دهد. در هر نوع‌ حركتی،‌ امر و نهی‌ صادر می‌ كند. این‌ چنین‌ بگوئید و این‌ چنین‌ بشنوید چگونه‌ یاد بدهید و یا یاد بگیرید. نمی‌ شود حالتی‌ برای‌ انسان‌ تصور كرد كه‌ در آن‌ حالت‌ امر و نهی‌ از جانب‌ خدا نداشته‌ باشد. شما دینی‌ كه‌ به‌ این‌ كیفیت‌ انسانها را در تمامی‌ حالات‌ و حركات‌ و سكنات‌ و خوردن‌ و آشامیدن‌ و كاسبی‌ كردن‌ و زن‌ داری‌ و بچه‌ داری‌ بصورت‌ یك‌ كتاب‌ قطوری‌ در اختیار آنها می‌ گذارد. در مقابل‌ دین‌ نوح‌ پیامبر و موسی‌ پیامبر قرار دهید. دینی‌ كه‌ نوح‌ ابلاغ‌ می‌ كند همین‌ قدراست‌ كه‌ ای‌ مردم‌ سوار این‌ كشتی‌ شوید تا از عذاب‌ نجات‌ پیدا كنید. دینی‌ كه‌ موسی‌ تبلیغ‌ می‌ كند همین‌ قدر است‌ كه‌ ای‌ قبطیان،‌ بنی‌ اسرائیل‌ را آزاد كنید و به‌ بردگی‌ نكشید. پس‌ دینی‌ كه‌ نوح‌ یا موسی‌ برای‌ مردم‌ می‌ آورند یك‌ صفحه‌ كتاب‌ است‌ . و دین‌ كامل‌ خدا میلیونها صفحه‌ و هزارها جلد كتاب‌‌. پیغمبر اكرم‌ ماموریت‌ دارد دین‌ كامل‌ خدا را در اختیار مردم‌ قرار دهد، وضعی‌ را بوجود می‌ آورد كه‌ انسانها در تمام‌ حالات‌ و حركات‌ در اطاعت‌ خدا باشند، هرگز به‌ فكر خود و به‌ فكر دیگران‌ كاری‌ نكند. بلكه‌ تمام‌ حركات‌ و سكنات‌ او مطابق‌ دستور باشد. این‌ دین‌ كامل‌ خدا است‌. قهرا شخص‌ پیغمبر برای‌ تبلیغ‌ یك‌ چنین‌ دینی،‌ ذره‌ ای‌ حق‌ ندارد كه‌ گرایش‌ به‌ مردم‌ پیدا كند و مردم‌ را در وضع‌ و حال‌ مخصوصی‌ آزاد بگذارد كه‌ به‌ میل‌ خود كار كنند. بلكه‌ برای‌ تمام‌ حالات‌ و حركات‌ مردم‌ خواه‌ از نوع‌ ارتباط‌ با خدا باشد و یا از نوع‌ ارتباط‌ با مردم‌، همه‌ جا مردم‌ را در اطاعت‌ خود قرار دهد. مثلا اگر قوانین‌ ارتباط‌ با خدا را كه‌ عبادتها و دعاها است‌ تبلیغ‌ نكند یك‌ سوم‌ دین‌ خدا را مسكوت‌ گذاشته‌ و به‌ مردم‌ ابلاغ‌ نكرده‌ است‌ و یا اگر قوانین‌ اجتماعی‌ را ابلاغ‌ نكند یك‌ سوم‌ دیگر دین‌ خدا را مسكوت‌ گذاشته‌ و اگر علمیات‌ دین‌ خدا را كه‌ عقاید علمی‌ باشد ابلاغ‌ نكند و مردم‌ را در خط‌ تقلید و تعبد خشك‌ قرار دهد باز یك‌ سوم‌ دیگر دین‌ را كه‌ اصل‌ محتوای‌ دین‌ است‌ مسكوت‌ گذاشته‌ است‌ و به‌ هر میزانی‌ كه‌ دین‌ خدا را ناقص‌ تبلیغ‌ كند در آینده‌ پیامبر دیگری‌ لازم‌ است‌ كه‌ بیاید و آنچه‌ ناقص‌ است‌ تكمیل‌ نماید. نظر به‌ اینكه‌ دین‌ پیغمبران‌ گذشته‌ ناقص‌ تبلیغ‌ شده‌ بود كه‌ خود پیامبران‌ كمتر می‌ دانستند و كمتر تبلیغ‌ می‌ كردند در آینده‌ پیغمبر دیگری‌ لازم‌ بود كه‌ نواقص‌ دین‌ قبلی‌ را كامل‌ كند. اگر دین‌ كامل‌ خدا را به‌ هزار جلد كتاب‌ تقسیم‌ كنیم‌، پیامبران‌ گذشته‌ هر كدام‌ جلد كتابی‌ و یا صفحه‌ ای‌ را در اختیار مردم‌ قرار داده‌ اند. قهرا دین‌ آنها و یا خود آنها چنین‌ استعدادی‌ نداشته‌اند كه‌ بشریت‌ را در همه‌ زمان ها اداره‌ كنند و بعد از آن‌ زمان‌ پیغمبر دیگری‌ لازم‌ نیست‌ بیاید و به‌ دین‌ خدا وسعت‌ دهد. لذا پیغمبران‌ گذشته‌ نبوتشان‌ برای‌ جمعیت‌ محدود در زمان‌ محدود بود. و بعد از زمان‌ محدود دین‌ آنها خاتمه‌ پیدا می‌ كرد و لازم‌ بود حیات‌ دوباره‌ ای‌ پیدا كند. دین‌ نوح‌ پیامبر در زمان‌ ابراهیم‌ خاتمه‌ است‌. ابراهیم‌ آن را زنده‌ می‌ كند و باز دین‌ ابراهیم‌ در زمان‌ موسی‌ حیات‌ خود را ازدست‌ داده‌، حضرت‌ موسی‌ آن را زنده‌ می‌ كند و باز دین‌ حضرت‌ موسی‌ در زمان‌ حضرت‌ عیسی‌ حیات‌ خود را از دست‌ داده‌ لازم‌ است‌ حضرت‌ عیسی‌ دین‌ خدا را زنده‌ كند و همچنین‌ دین‌ حضرت‌ عیسی‌ در زمان‌ پیامبر اسلام‌ حیات‌ خود را از دست‌ داده‌ و لازم‌ است‌ پیغمبر اسلام‌ حیات‌ دوباره‌ ای‌ به‌ دین‌ خدا بدهد. زیرا آن‌ دین ها بطور ناقص‌ تبلیغ‌ شده‌ است‌ و قابلیت‌ ندارد تمامی‌ بشریت‌ را در همه‌ زمان ها اداره‌ كند. در اینجا پیغمبر اكرم‌ ماموریت‌ دارد تمام‌ بشریت‌ را در خط‌ مستقیم‌ در تمام‌ حالات‌ و حركات‌ تا ابد اداره‌ كند. اجازه‌  ندارد خواهش های‌ نفسانی‌ این‌ و آن‌ در دین‌ خدا مداخله‌ كند. درست‌ دین‌ كامل‌ خدا را ابلاغ‌ كند. مردم‌ همه‌ جا خود را با دین‌ كامل‌ خدا مقایسه‌ كنند. هرگز در جائی‌ اجازه‌ نمی‌ دهد كه‌ مردم‌ به‌ فكر خود و رأی‌ خود قوانینی‌ وضع‌ كنند و بر پایه‌ آن‌ خود را و دیگران‌ را اداره‌ كنند. لذا مشاهده‌ می‌ كنیم‌ كه‌ پیغمبر اسلام‌ از ابتدا تا انتهای‌ زندگی‌ در موارد سه‌ گانه‌ بالا( 1- احكام‌ عبادتی‌ و رابطه‌ با خدا 2- احكام‌ تجارتی‌ و مسایل‌ اجتماعی‌ مربوط‌ به‌ حقوق‌ و حدود مردم‌ 3- علمیات‌ دین‌ كه‌ عقاید علمی‌ مردم‌ را تشكیل‌ می‌ دهد) اجازه‌ ندهد مردم‌ به‌ فكر خود در ذات‌ خدا فكر كنند و به‌ عقل‌ خود خدائی‌ بسازند و یا نبوت‌ و امامتی‌ را ترسیم‌ كنند، مأموریت‌ دارد در تمام‌ موارد سه‌ گانه‌ دین‌ كامل‌ خدا را ابلاغ‌ كند و هرگز در جائی‌ اجازه‌ ندهد كه‌ مردم‌ به‌ رأی‌ خود در كار خود مداخله‌ كنند. به‌ همین‌ مناسبت‌ آن‌ حضرت‌ دین‌ كامل‌ الهی‌ را در اختیار مردم‌ قرار داد كه‌ مانند ادیان‌ گذشته‌ موت‌ و حیاتی‌ بر آن‌ عارض‌ نمی‌ شود بلكه‌ حیات‌ دین‌ ابدیت‌ پیدا كند. لذا در این‌ آیه‌ خداوند به‌ پیغمبر خود هشدار می‌ دهد كه‌ در ترسیم‌ دین‌ و تعلیمات‌ قرآن‌ جانب‌ مردم‌ را رعایت‌ نكند كه‌ به‌ خواهش‌ آنها كمتر یا زیادتر بگوید. اگر چنین‌ كند كه‌ برای‌ جلب‌ رضایت‌ مردم‌ از تعلیم‌ احكامی‌ یا حقایقی‌ صرفنظر كند دین‌ او هم‌ مانند ادیان‌ گذشته‌ محدودیت‌ پیدا می‌ كند و ناقص‌ تبیلغ‌ می‌ شود و در آینده‌ لازم‌ است‌ پیغمبری‌ بهتر و بالاتر و كاملتر بیاید تا نواقص‌ دین‌ را برطرف‌ كند. (تفسیر سوره اسری – جلد سوم)