‌ در بسیاری‌ از آیات‌ یادآوری‌ شده‌ شهادت‌ اعضای‌ تن‌ انسان‌ بر اعمالی‌ است‌ كه‌ در دنیا انجام‌ داده‌ اند. دست ها بر اعمال‌ بد و خوبی‌ كه‌ انجام‌ داده‌ گواهی‌ می دهد همچنین‌ چشم ها و گوش ها برآنچه‌ دیده اند و شنیده‌ اند. اگرآدم‌ خائن‌ تصمیم‌ بگیرد خیانت‌ خود را انكار كند دست‌ و پای‌ او دو شاهد بــرخیانت‌ او می باشند تا جائی كه‌ در یك‌ آیه‌ ای‌آدم‌ خائن‌ به‌ دست‌ و پای‌ خود اعتراض‌ می كند كه‌ چرا به كفر و گناه‌ او شهادت‌ داده‌ است‌، دست‌ و پا جواب‌ می دهند كه‌ ما با اختیار خود حرف‌ نزدیم‌ بلكه‌ خدا ما را گویا نموده‌ است ‌. قالوا انطقنا الله‌ الذی‌ انطق‌ كل‌ شیئی‌. در این‌ آیه‌ شریفه‌ هم‌ می گوید: ما دهان‌ آنها را مُهر می زنیم‌ و دست‌ و پای‌ آنها به‌ اعمال‌ بدی‌ كه‌ انجام‌ داده ‌اند گواهی‌ می دهند. بعضی‌ ها اینطور فكر می كنند كه‌ گواهی‌ دست‌ و پا و حرف‌ زدن‌ آنها مانند گواهی‌ گویندگان‌ دیگر است‌. انسان‌ كه‌ می تواند حرف‌ بزند شعور و ادراك‌ دارد و علاوه‌ اسباب‌ و ابزار گویندگی‌ مانند زبان‌ و دهان‌ و دندان‌ در اختیار اوست‌ كه‌ می تواند سرّ خودش‌ را بیان‌ كند ولیكن‌ دست‌ و پا و یا چشم‌ و گوش‌ كه‌ زبان‌ و دهان‌ ندارند و علاوه‌ شعور و ادراك‌ در آنها خلق‌ نشده‌  چطور می توانند حرف‌ بزنند. جواب‌ این‌ است‌ كه‌ اولا” گفتن‌ و شهادت‌ دادن‌ احتیاج‌ به‌ زبان‌ و دهان‌ ندارد بلكه‌ هرچیزی‌ با این كه‌ ساكت ‌است‌ گویا می باشد و خود را معرفی‌ می كند. درخت ها خود را معرفی‌ می كنند. جمادات‌ و نباتات‌ به همین‌ كیفیت‌، هر چیزی‌ خود را معرفی‌ می كند كه‌ چیست‌ و با زبان‌ حال‌ عظمت‌ خدا را هم‌ معرفی‌ می كند. علاوه‌ بر این‌ هر چیزی‌ در نهاد خود ضابطه ‌دارد كه‌ هم‌ عكس‌ حوادث‌ و وقایع‌ را ضبط‌ می كند و هم‌ صدای‌ آنها را مانند نوار ضبط صدا و سیما . انسان‌ اگر پای‌ درختی‌ نماز بخواند یا مرتكب‌ گناهی‌ شود و یا حرفی‌ بزند، صورت‌ نماز او و حرف‌ او و حركات‌ او در همان‌ درخت‌ ضبط‌ می شود كه‌ اگر از خدا خواهش‌ كنند خدا همان‌ درخت‌ را گویا می كند تا آنچه‌ را ضبط‌ كرده‌ بگوید و آن‌ صورت‌ نماز و یا گناه‌ را هم‌ آشكار كند. اعضای‌ تن‌ انسان‌ هم‌ همین طوراست‌ هر عملی‌ را كه‌ انجام‌ می دهیم‌ در دل‌ ما و فكر ما ضبط‌ و ثبت‌ می شود. در اعضای‌ تن‌ ما هم‌ ثبـت‌ و ضبط‌ می شود. شاید تمام‌  منازلی‌ را كه‌ به چشم‌ خود دیده ‌ایم‌ و یا صداهائی‌ را كـه‌ به‌ گوش‌ خود شنیده ‌ایم‌ همه‌ آنها در چشم‌ و گوش‌ ما ضبط‌ شده‌ كه‌ اگر خدا بخواهد می تواند به ما نشان‌ بدهد. انسان های‌ محكوم‌ كه‌ تمام‌ عمر خود را به گناه‌ و خیانـت‌ سپری‌ كرده‌ اند در فكر آنها و وجود آنها راه‌ عذری‌ پیدا نمی شود زیرا می ‌بینند كـه‌ تمام‌ وجودشان‌ گناه‌ و محكومیت ‌است‌ می ‌بینند كه ‌زبانشان‌ بند می شود نمی توانند حرف‌ حسابی‌ بزنند و عذری‌ بیاورند مانند سارق‌ یا قاتلی‌ را كه‌ همراه‌ ابـزار قتل‌ و سرقت‌ دستگیر می كنند كه‌ نمی تواند جنایت‌ خود را منكر شود. معنای‌ ختم‌ زبان‌ و یا مهری‌ كه‌ خدا به زبان‌ می زند همین‌ است‌ كه‌ یك‌ كلمه‌ دلیل‌ و برهان‌ برای‌ نجات‌ خود ندارد و هزاران‌ دلیل‌ و برهان‌ برای‌ محكومیت‌ خود بوجود آورده‌ است‌ و علاوه‌ تمامی‌ جنایت ها و خیانت ها در تن‌ او و دست‌ و پای‌ او ثبت‌ شده‌ كه‌ مانند نوار صدا و سیما گویندگی‌ پیدا می كند و آنچه ‌را ثبت‌ و ضبط‌ نموده ‌به ‌نمایش‌ می گذارد. (تفسیر سوره یس)