معرفت به خدا چه زمانی حاصل میشود؟

معرفت وقتی حاصل می‏شود که چیزی را از خودِ خدا بطلبی و خداوند جواب خواهش تو را بدهد، بدین صورت که یا از او چیزی بخواهی و در برابر سؤال تو جوابی به تو بدهد یا اثر و نشانه‏ ای در خواب یا بیداری از او ببینی و بدانی که این اثر از خداوند است، به طوری که گویا خدا را می ‏بینی و او را یافته‏ ای. معرفت حالتی است که بین تو و خداوند متعال حاصل می‏ شود . از مسیر آیات و نشانه ‏های خاص مثل رؤیای صادقه یا نجات از یک خطر و ضرری حتمی، و شفای یک بیماری به طوری که بدانی که فقط خدا بوده که به اراده خود، تو را شِفا داده است و یا خواهشی از خواهش ‏های تو را اجابت کرده است. همچنین معرفت به نیروی عقل و قدرت عقلانی انسان حاصل می‏ شود. انسانی که با سه دلیل صنایع خداوند را می‏ شناسد و علت ‏های چهارگانه حکمت را کشف می ‏کند، انسانی که می‏ فهمد هر چیزی چرا خلق شده و با چه مصالحی خلق شده ، چگونه خلق شده است و از طریق کشف این سه علت به صنایع خداوند عارف و بصیر می ‏شود که آنگاه به صانع این صنعت‏ها عارف و بصیر می ‏شود و معرفتی بین او و پروردگارش بوجود می ‏آید که این معرفت توسط نور ایمان حاصل می ‏شود و این نور ایمان را خدا بر او افاضه می‏ کند. وقتی این نور ایمان به قلب کسی تعلق گرفت نور عقل را هم تقویت می ‏کند و آنگاه می ‏فهمد که دلیل خلقت او چه بوده است ، می‏ فهمد که برای اطاعت از خدای خود خلق شده است و از خدای خود یاری می ‏طلبد تا دست او را بگیرد و او را به شاگردی خود بپذیرد و به او بیاموزد و او را فقیه و آشنا به حقایق نماید. کسی که عارف به خدا شود در همه امور زندگی و حالات و حوادث، خود را با خدا روبرو می‏بیند و احساس ملاقات با خدا در وجود او پیدا می ‏شود. هنگامی که بیمار شود می‏داند که فقط خداوند است که اجازه داده او مریض شود و می‏فهمد که چرا این اجازه را داده است ، چگونگی بیمار شدن خود را می‏ فهمد و می ‏داند که چگونه به اراده خداوند حتما بیماری او شفا پیدا می‏ کند. پس در این بیماری صددرصد به پناه خدا می‏رود در حالی که مطمئن است که خداوند طبیب بیماری او است و بالاتر از هر طبیبی است. خداوند بالاتر از هر معالجی است و مداوای خداوند بالاتر از مداوای هر دوا و دارویی است. پس کسی که عارف به خداوند متعال است برای دفع ضررها و جلب منفعت‏ها به خود و امثال خود توجه نمی کند، توجه او فقط و فقط به خداوند متعال است، از یک طرف به پناه خدا می‏رود که از هر شرّ و آفت و بیماری او را محافظت کند، برای کسب هر خیر و منفعتی از خدا تقاضا و تمنّا می کند. تنها محافظ و تنها خیرخواه خود را خدا می داند. ائمه اطهار ع خداوند را در همة اموری که به نفع آنها یا به ضرر آنها است مورد نظر قرار داده ‏اند و در همة تقدیرات الهی خود را به خدا سپرده ‏اند. در سختی ها همانطور خدا را شکر می‏ کنند که در خوشی و نعمت خدا را شکر می ‏کنند، زیرا یقین دارند که خداوند متعال هرگز شرّی برای کسی مقدر نمی ‏کند و تمام این سختی‏ ها و خوشی ‏ها که برای آنها مقدر می‏ شود در واقع خیر است. مولا امام حسین ع در مناجات خود با خدا که به دعای عرفه معروف است عرضه می‏ دارد الهی در این اختلاف حالات و جورواجور شدن صفات فهمیدم که مُراد و منظور تو این است که مرا عارف به خود قرار دهی و در همه چیز خود را به من بشناسانی به طوری که هیچ مجهولی درباره تو نداشته باشم. حضرت در مناجات خود این را می‏گوید که حالات مختلف انسان مثل غم ، نشاط ، ترس ، امنیت، گشایش و تنگی همه و همه از جانب خداوند متعال مقدر می ‏شود و ارادة خداوند در کار است تا با این تقدیرات و ایجاد حالات مختلف، خود را به بنده ‏اش معرفی کند و یک بندة عارف و عالِم تربیت کند که آن بندة عارف و عالِم می ‏داند همة این حالات و تقدیرات در دنیا و آخرت به نفع او است. بنابراین کلمة محال، به معرفت خدا به این نکته اشاره می‏ کند که آنها در تمام حالات و حادثه‏ ها پروردگار خود را می‏ شناسند و معرفت به پروردگارشان را کسب می‏ کنند. (تفسیر زیارت جامعه کبیره)