در روزگار ظهور امام زمان علیه السلام ، امام باقر علیه السلام می فرمایند زمانی كه او ظهور می كند ، ظهورش مانند بارانی است بر زمین خشكی كه مدت هفت سال آب ندیده و تر نشده است. آنچنانكه یك چنین زمین خشكی در انتظار باران است و می داند كه هیچكس نمی تواند جگر تشنه او را با پاشیدن آب سیراب كند و همه جا چشم به آسمان می دوزد كه ابرها ظاهر شوند و ببارند، بلافاصله زمین خشك تمامی آب ها را می مكد و حیات پیدا می كند. انسانها در زمان ظهور مانند همان زمین خشك و آب ندیده در انتظار رحمت خدا و عدالت اولیاء خدا هستند. همه جا انسانها كافر و مؤمن هر مذهب و ملتی كه هستند امید و انتظارشان از امثال خودشان بكلی قطع می شود. زیرا همه كس و تمامی انسانها از عالم و جاهل، از كافر و مؤمن تجربه شده اند و نتوانسته اند صلح جهانی و عدالت جهانی بوجود آورند. هر كس در هر مقامی قرار گرفته جز اینكه بر رنج و مصیبت مردم اضافه نموده نتوانسته است رنج و مصیبتی را از مردم بر طرف كند. زمانی است كه كاملا بشریت از نوع خود و از جنس خود مأیوس می شود و از فطرت و وجدان خود كه امیدوار به كمك خداوند متعال است كمك می طلبد. بشریت همه جا در ذات خود و فطرت خود سر به سوی آسمان دارند و فرج خود را از خدای خود امید و انتظار دارند. به هر میزانی كه انسان از طبیعت و انسانهای مانند خود مأیوس می شود به خدائی كه در وجدان و فطرت خود او را می شناسد امیدوار می گردد. كسانی كه در مكتب ائمه اطهار علیه الصلوه و السلام تربیت شده اند و آنچنانكه شایسته است به مقام ولایت خدا و ائمه اطهار آشنائی دارند صد در صد امیدوار به خدا و ائمه اطهار علیهم السلام هستند و در انتظار فرج روز شماری و ساعت شماری می كنند و درست می دانند كه كار خدا و ائمه از دست انسانهای معمولی ساخته نیست. انسانها از نظر احتیاجات وجودی و سرمایه هائی كه می تواند آنها را اشباع كند به دریا ها و اقیانوس ها نیازمندند ولیكن بشریت موجود در كره زمین به جای ابر و بارانی هستند كه گاهی سطح زمین را تَر می كند و كمی تشنگی آن را بر طرف می نماید ولی نمی تواند آنها را اشباع كند و انسانهای دیگر كه آشنا به مكتب ائمه اطهار نیستند گرفتار دین های باطل و خرافات و موهومات می باشند. آنها هم به فطرت و وجدان خود مراجعه می كنند و امیدوار به خدا هستند و فرج خود را از خدا می طلبند. این یك زمانی است كه معرفت به خدا و اولیاء خدا در فطرت و وجدان بشریت نمایش پیدا می كند به كیفیتی كه تمامی انسانها از خود و امثال خود مأیوس شده اند امیدوار به خداوند متعال می شوند. زیرا خدائی را كه انسان در حال اضطرار و بیچارگی و یأس و نومیدی می شناسد غیر از آن خدائی است كه استثمارگران و گمراه كنندگان به صورت بتی یا حیوانی برابر او نصب كرده اند و او را به گوساله پرستی یا بت پرستی وادار نموده اند. مثلا یك بت پرست در حال اضطرار كه مبتلا به خطر بزرگی شده و مرگ خود را به چشم خود می بیند و نمی تواند امید به كسی و چیزی پیدا كند . در این حال یأس و نا امیدی به خدائی متوسل می شود كه غیر از بت ها و مجسمه هائی است كه به عنوان خدا جلو چشم او نصب كرده اند. مثلا آنجا كه هواپیما در حال سقوط است و تمامی مسافرین و خلبان ها از حیات خود مأیوسند به بت هائی كه می پرستیدند متوسل می شوند یا به خدائی كه غیر از همه موجودات و كائنات است. البته در آن حال همه كس از كافر و مسلمان به یك حقیقتی متوسل می شوند كه منزه از شباهت به مخلوقاتی است كه دیده اند و پرستیده اند. یك چنین حالتی برای انسانها پیدا می شود كه از خود و همه كائنات مأیوسند به خدائی غیر از آنچه دیده اند و شناخته اند متوسل می شوند. حالتی است كه به وجدان و فطرت خود مراجعه می كنند و وجدان خود را پیش خود به نمایش می گذارند. به خدائی متوسل می شوند كه غیر از بت ها و اشیاء و اشخاص دیگری از نوع مخلوقات است. خداوند در بعضی آیات به پیغمبر اكرم دستور می دهد می فرماید اگر دوست داری بت پرستان را به خدای واقعی و وجدانی خود آشنا كنی به آنها بگو چه كسی آسمانها و زمینها را خلق كرده، چه كسی خورشید وماه و ستاره را آفریده. خواهی دید كه در جواب دادن خدای فطری و وجدانی و واقعی خود را تعریف می كنند. نه بت ها و گوساله ها و مجسمه های دیگری كه می پرستند. و لئن سالتهم من خلق السموات و الارض لیقولن خلقهن العزیز العلیم. یعنی اگر از همین بت پرست ها و مشركین سوال كنی چه كسی آسمانها و زمینها را آفریده، همه یكنواخت جواب می دهند خدای دانا و توانا آفریده. نمی گویند بتها و چیزهای دیگری كه می پرستند،آسمانها را خلق كرده است. یعنی خدای وجدانی و فطری خود را به نمایش می گذارند. در آخرالزمان هم مخصوصا بعد از جنگ های هسته ای وضعیتی در عالم پیدا می شود كه كل بشر به خدای فطری و وجدانی خود متوسل می شوند، همه داد می زنند پروردگارا این عذاب ها و مصیبت ها را بر طرف كن، خداوند در سوره حم دخان از این داد و بیداد جهانی خبر می دهد و می فرماید وقتی كه در محاصره این آتش های جهانی قرار گرفتند، تمامی اهل عالم یك جا و یك صدا داد می زنند و می گویند: رب انكشف عنا العذاب انا مومنون. خدایا به تو ایمان آوردیم، این عذاب را از ما بر طرف كن، خداوند جواب می دهد اكنون كه به خدای فطری و وجدانی خود متوسل شدید و به او رجوع كردید من هم این عذاب را از شما بر طرف می كنم و امام زمان را بعنوان عامل برطرف كننده عذاب جهانی معرفی می كند. می فرماید: انا كاشفو العذاب قلیلا انكم عائدون یوم نبطش البشطه الكبری انا منتقمون. یعنی به همین زودی با حمله بزرگ جهانی خود این عذاب را برطرف می كنیم. چنین زمانی است كه در افكار تمامی انسانها از كافر و مؤمن معرفت به خدا و توسل به خدائی كه در وجدان و فطرت خود او را قبول دارند و او را از شباهت به مخلوقات منزه می دانند، متوسل می شوند و خداوند فرج آنها را با قیام امام زمان می رساند. یك چنین زمانی است كه انسانها عقاید خرافی خود را، امثال بت پرستی ها واگذار می كنند و می دانند از آنها كاری ساخته نیست در عین حال مأیوس نیستند، به خدائی متوسل می شوند كه فطرت و وجدان آنها گواهی به حقانیت او می دهد. همه كس سر به آسمان دارند. انسانها از طبیعت و عقاید خرافی خود و انسانهای زمان خود بكلی مأیوس شده، چراغ امیدشان به خدائی روشن می شود كه منزه از شباهت به مخلوقات است. پس در همین آیه خداوند از روزگاری خبر می دهد كه خدای فطری و وجدانی مردم در افكار آنها جلوه می كند، نه خدای عینی و قابل رؤیت مانند بت ها و چیزهای دیگر. (تفسیر سوره انفطار)