انسان چنين قدرتی ندارد كه خود را ضعيف و قوی كند گرچه ما می گوئيم اگر غذا بخوريم قوی می شويم و اگر نخوريم ضعيف خواهيم بود. در عين حال اين قوت و ضعف مربوط به غذا نيست، بلكه مربوط به ساخت وجودی ما است. خداوند يك چنان قدرتی دارد كه از ترشحات معده و دهان ما می تواند ما را قوی سازد و يا از هوائی كه تنفس می كنیم به ما قوّت بدهد. پس اين ضعف و قدرت وجودی به اراده خداوند متعال است. چه تغذيه انسان خوب باشد و يا بد باشد زيرا غذاها مانند كودی است كه به پای درخت می ريزند و اين خدا است كه اين غذاها را تبديل به گوشت و استخوان و عضلات ديگر می كند و اگر غذائی نداشته باشد اين استحكامات برای عضلات بدن از هوا و آب قابل تأمين است. مشاهده می كنيد درختها در بيابانهای خشك كه نمی يا آب كمی در اختيار آنها است چگونه استحكام پيدا می كنند و همان درختها در كنار نهر آب به آن كيفيت قدرت و استحكام ندارد. خدا اگر كسی را ضعيف بسازد هرگز نمی تواند آن را به گردن سوء تغذيه و يا فقدان تغذيه بگذارد. زيرا قدرت دارد مواد غذائی انسان را در معده انسان از آب و هوا بسازد. از طرفی سرمايه های خارجی هم بدست خداوند متعال است. كسانی كه وسعت روزی پيدا می كنند خدا به آنها وسعت داده است گرچه خودشان فعاليت كرده اند اما عامل اصلی خداوند متعال است. كسانی هم كه به فقر و ناداری مبتلا شده اند آن فقر و ناداری هم به اراده خداوند متعال است. خداوند اصرار دارد و می فرمايد كسانی كه در راه های حرام فعاليت می كنند نمی توانند فقر و ناداری و يا غنا و ثروت بر خلاف اراده خدا داشته باشند. عامل اصلی، تقدير است نه فعاليت انسان. پس تضعيف و تقويت با خدا است، غنا و ثروت هم بدست خداوند متعال است. خواه اين دو نوع سرمايه در راه حق باشد، يا در راه باطل. پس در اينجا می پرسيم در صورتی كه هر حركتی از انسان اين دو سرمايه داخلی و خارجی را لازم دارد و هر دو هم بدست خداوند متعال است و اگر اين دو سرمايه به صفر برسد حركت و فعاليت هم به صفر می رسد و اگر برابر كاری كه داريم اين دو سرمايه باشد، كار خود را انجام می دهيم، چگونه می توانيم انسان را مسئول اعمال خوب و بد خود بدانيم؟ در صورتی انسان مسئول اعمال خوب و بد است كه اين دو سرمايه بدست او باشد و اين دو سرمايه هم شرط اساسی برای انجام عمل است. پس به دليل اينكه اين دو سرمايه جزئی و كلی بدست خداوند است می توانيم خدا را مسئول اعمال بد و خوب خود بدانيم و خود را هيچكاره بشناسيم؟ جواب اين است كه البته اين دو نوع سرمايه داخلی و خارجی كه صد در صد عامل مؤثر است بدست خداوند متعال است، وليكن در اين ميان خدا به انسان مشيت و آزادی داده است. ما می توانيم كاری را بخواهيم يا نخواهيم، خواستن يا نخواستن آن سرمايه را لازم ندارد، جز همين مشيت و آزادی كه خدا داده است. خواستن و نخواستن، بدست انسان است وليكن حركت و فعاليت بدست خداوند متعال كه انسان را تقويت كند و يا تضعيف نمايد. همه جا خداوند بندگان خود را سر دو راهی قرار می دهد و حق و باطل را به او عرضه می كند و او را اميدوار می كند، آن دو نوع سرمايه را چه در راه حق و چه در راه باطل در اختيار او بگذارد چنانكه می فرمايد: كلا نمد هولاء و هولاء من عطاء ربك. يعنی دو گروه حق و باطل را ما كمك می كنيم تا به مقاصد حق و باطلشان برسند و عذر و بهانه ای نياورند وليكن مشيت كه عامل اصلی انتخاب است آزادی انسان است. بعضی از دانشمندان گفته اند كه همين آزادی و مشيت را چه كسی آفريده؟ خدا آفريده و آنچه خدا آفريده بدست انسان نيست. پس آزادی غير آزادی است، يا به تعبير بعضی دانشمندان، اختيار غير اختياری است. گرچه آزادانه اختيار كرده ايم، وليكن اين آزادی و مشيت را چه كسی آفريده؟ خدا آفريده. آنچه را خدا آفريده است اجباری است. باز هم مطلب برمی گردد به اين حقيقت كه تمام كارها اجباری است و مسئول اعمال جبری همان كسی است كه يك چنين اجباری بوجود آورده و او خداوند متعال است. با اين دلايل خود را از مسئوليت اعمال خود تبرئه كرده اند. وليكن بزرگان جواب داده اند كه درست است كه مشيت را خدا ايجاد كرده و انسان قدرت ندارد مشيت بيافريند و يا آزادی خلق كند وليكن بكار بردن مشيت بدست انسان است. خلقت مشيت مانند خلقت چشم و گوش است. چشم و گوش را خدا آفريده وليكن انسان می تواند در راه خير و شرّ مصرف كند. كسی كه چشم و گوش خود را در راه شرّ مصرف می كند نمی تواند بگويد گناه به گردن چشم و گوش است زيرا می تواند در راه خير مصرف كند. مشيت و آزادی هم از نظر خلقت با خداوند است، وليكن كار زدن آن با انسان است. يعنی انسان می تواند راه حق و يا باطل را انتخاب كند و نمی تواند خدا را مسئول انتخاب قرار دهد. زيرا انتخاب بكار بردن مشيت و آزادی است نه وجود مشيت و آزادی. نتيجه بحث اين است كه انسان در حركات و سكنات خود آزاد است گرچه سرمايه های خارجی و داخلی اعمال بدست خداوند متعال است. (تفسیر سوره اسری – جلد سوم)