يك‌ مأمور خدا ممكن‌ نيست‌ كه‌ در تعليم‌ و تربيت‌ انسان‏ها خودداری كند و يا برای تعليم‌ و تربيت،‌ قراردادی با مردم‌ ببندد و از آن‏ها مزدی مطالبه‌ كند و يا آن‏چه‌ را نهی می كند خودش‌ عامل‌ به‌ آن‌ باشد و آن‏چه‌ را امر می كند خودش‌ تارك‌ آن‌ باشد. كسانی كه‌ با دين‌ و تعليمات‌ دينی كاسبی می كنند وضعی بوجود می آورند كه‌ هركس‌ بخواهد از علم‌ و هدايت‌ آن‏ها استفاده‌ كند بايستی پولی بپردازد و يا اين‏كه‌ به‌ كاری امر می كنند كه‌ خود تارك‌ آن‌ هستند و يا از كاری نهی می كنند كه‌ خود عامل‌ آن‌ هستند. يك‌ چنين‌ افرادی مأمور خداوندمتعال‌ نيستند و امر و نهی آن‏ها رسميت‌ ندارد. خودشان‌ مستحق‌ اجر و پاداشی از جانب‌ خدا نمی شوند، اگر چه‌ به‌ زبان‌ خود دين‌ خدا را ترويج‌ می كنند وليكن‌ با عمل‌ خود با دين‌ خدا كاسبی می كنند و يا خود به‌ وظائف‌ دينی خود عمل‌ نمی كنند. با يك‌ چنين‌ وضعيت‌ پيش‌ از آن‏كه‌ با زبان،‌ دين‌ خدا را ترويج‌ كنند،  تضييع‌ می كنند. علامت‌ مخصوص‌ مأمورين‌ خدا كه‌ استثناء ندارد و هركسی مأمور خدا بوده، دارای چنين‌ مشخصاتی بوده‌‌ است‌.‌ اولا با دين‌ خدا كاسبی نمی كنند و دين‌ خدا را به‌دليل‌ وظيفه ‏‌شناسی ترويج‌ می كنند يا تعليم‌ مي ‌دهند نه‌ اين‏كه‌ در برابر ترويج‌ و تعليم‌، مزدی تحميل‌ بندگان‌ خدا كنند. قانون‌ اوليه‌ همه‌ انبياء و اولياء در طول‌ تاريخ‌ از ابتدا تا انتها همين‌ جمله‌ است‌ كه‌ فرموده‌ اند: لااسئلكم‌ عليه‌ اجرا” ان‌ اجری الا علی رب‌  العالمين.‌ ما برای تعليمات‌ و تبليغات‌ دين‌ خود و در مقابل‌ امر به‌ معروف‌ و نهی از منكر كه‌ وظيفه‌ رهبری ماست‌ مزدی از كسی مطالبه‌ نمی كنيم‌. با كسی يك‌ چنين‌ شرط‌ و پيمانی نمی بنديم‌ كه‌ اگر می خواهی از تعليمات‌ و هدايت‌ ما استفاده‌ كنی حتما” بايستی مبلغی بپردازي.‌ علامت‌ خاصه‌ ديگر مأمورين‌ خدا اين‌ است‌ كه‌ خودشان‌ صددرصد مظهر كامل‌ عملی دين‌ خدا هستند. امكان‌ ندارد خود را آلوده‌ به‌ ظلم‌ و يا گناه‌ و معصيت‌ كنند و يا به‌ بندگان‌ خدا خيانت‌ نمايند. علما عملا نشان‌ میدهند كه‌ مأمور خدا هستند نه‌ مزدور مردم. يك‌ چنين‌ افرادی مأمورين‌ خدا هستند كه‌ اولا خودشان‌ زحمت‌ میكشند تخصص‌ دينی پيدا می كنند و ثانيا به‌ عنوان‌ مأمور خدا خدمت‌ می كنند نه‌ به‌ انتظار مزد و پاداش‌. (تفسیر سوره واقعه)