احتیاجات منشأ اعمال می شود و ما را مجبور به انجام كارها می کند و آن اعمال، محیط زندگی برای ما بوجود می آورد، باز آن محیط زندگی بر ما حاكمیت پیدا میکند و ما را شدیدتر از احتیاجات، وادار به كارها می كند. پس دلیل آزادی و اختیار ما چیست و چگونه ما می توانیم بر مبنای این احتیاجات و حكومت محیط، آزاد باشیم؟! پس ما صددرصد به كارهای خیر یا شر مجبوریم. این خداست كه در ما احتیاجات را بوجود آورده و آن احتیاجات ما را وادار به كارها میکند و آن كارها، محیط بد یا خوب برای ما می سازد، پس چطور ممكن است كه بر اساس خلقت و احتیاجات، وادار به كارهای كفر و گناه باشیم و خدا ما را بر آن چه وادار شده ایم مجازات كند؟ آیا این عدالت است كه عامل وادار كنندة انسان وادار شده را مجازات كند؟! در پاسخ سؤال بالا میگوییم كه اولاً احتیاج نمیتواند عامل وادار كننده به كفر و گناه باشد. در صورتی احتیاجات میتواند ما را به عمل نامشروع وادار كند كه راه های مشروع بسته باشد و انسان نتواند از طریق مشروع به حوائج خود برسد. در صورتی كه خداوند از طریق مشروع، حوائج ما را تأمین كرده و راه های مشروع را به روی ما باز كرده ما كه از طریق مشروع میتوانیم به حوائج خود برسیم نمی توانیم برای عمل نا مشروع عذر و بهانه ای بتراشیم. خدا در ما شهوت و غضب آفریده و راه مشروع برای اعمال شهوت و غضب خلق كرده. میتوانیم از طریق شرع، زن بگیریم و از طریق حلال، روزی بدست آوریم و اگر هم با غلبه گناهكاران، محیطی بوجود آید كه راه های مشروع به روی ما بسته شود و احتیاجات، ما را مجبور كند كه از راه های نا مشروع برویم، مجازات یك چنین اعمالی از ما برداشته میشود و گناه آن به گردن كسانی می افتد كه چنین سنت هائی گذاشتند و ما را به راه آن واداشتند زیرا مجازات گناه های اضطراری از انسانهای مضطر برداشته می شود و به گردن كسانی میافتد كه یك چنین اضطراری بوجود آوردهاند. در هر صورت اگر انسان برای تأمین احتیاجات و رسیدن به مقاصد از طریق مشروع وارد شود هر چند كه ظاهرا قدری مشكل بنظر او می رسد خداوند در اینجا به او وعدة كمك می دهد و تسهیلاتی فراهم میکند تا انسان بتواند به مقصد خود برسد زیرا گفته اند تقدیر الهی بر مبنای تدبیر انسان است (اَلْعَبْدُ یدَبِّرُ وَاللهُ یقَدِرُ) وقتی انسان برای رسیدن به مقاصد از راهی وارد میشود كه در آن راه برای او خطرات دینی و دنیوی وجود ندارد خداوند در همان راه تسهیلاتی برای وصول به مقصد فراهم میکند زیرا انسان در هر شرایطی قرار بگیرد باز هم وصول به مقصد از راه مشروع آسانتر است. علاوه بر اینكه در طریق مشروع از كمك خدا هم برخوردار می شود. شما در هر پست و مقامی هستید می توانید آزادانه به مردم خدمت كنید یا از مقام خود سوء استفاده نمائید و از خدمت مضایقه كنید و در صورتی كه خدمتگزار به مردم هستید حقوق و منافعی كه از اجتماع به شما میرسد حلال است زیرا واقعاً دردهای اجتماعی بوسیلة شما معالجه می شود و مردم از كمك شما استفاده میکنند، شما میگویید در صورتی كه حكومت عادلانه الهی بوسیلة كفار و جباران تعطیل باشد و مردم در شعاع حكومت آنها قرار گیرند قهراً از عدالت و آ زادی محروم میشوند. احتیاجات و ترس از آن حكومتها وادارشان میکند كه در راه مقاصد دولتهای كفر فعالیت كنند قهراً به ظلم و جنایت و یا اعمال نامشروع مبتلا میشوند مردمی كه به دلیل جهل و نادانی گول شیاطین انسانی را خورده و یا اینكه احتیاجات آنها را اسیر دولت های كفر نموده چه گناهی دارند از اینكه مبتلا به كفر و گناه می شوند. جواب این است كه خداوند در حكومت عادلانة خود مجازات گناه كسانی را كه گول خورده و یا اضطرار آنها را به گناه و معصیت كشانیده به گردن كسانی می اندازد كه آنها را گول زده و به گناه و معصیت كشیده شده اند البته در صورتی كه انسانهای گول خورده پس از بیداری، توبه كنند و یا مضطرین پس از رفع اضطرار از كفر و گناه برگردند، ولی اگر آنها نیز پس از بیداری و آزادی مشتاقانه به كفر و گناه خود ادامه دهند و راضی باشند قهراً به سر نوشت گناهكاران مبتلا میشوند. تقدیرات الهی و سرنوشت انسانها در روی كرة زمین مانند بذرها و نهال ها هستند كه تحت مراقبت و آبیاری دهقان و باغبان اداره میشوند خدا خود صاحب این باغ و مالك درختها می باشد كه به ارادة حكیمانه خود آنها را تربیت میکند تا زمانی كه به ثمر برساند به این مناسبت خودش را به ربوبیت وصف میکند و میگوید الحمد لله رب العالمین و در آیات قرآن انسانها را به عنوان شجرة طیبه و شجرة خبیثه معرفی می نماید. ثمراتی كه از درخت وجود انسانها مطلوب خداوند متعال است پیدایش دانش و معرفت است به میزانی كه در آنها از طریق مطالعه و بر خورد به حوادث علم و دانش بوجود می آید و به حكومت الهی آشنا می شوند ثمرات وجودی خود را در اختیار باغبان گذاشته اند و او را از این ثمرات بهره مند و بر خوردار نموده اند. اگر در انسانها فهم و معرفت بوجود نیاید و به حكومت آفرینش آشنا نشوند مانند علف هرزه ها و درختهای جنگل هستند كه به جز چوب و هیزم ثمره ای برای باغبان ندارند و با این ثمرات طعمة آتش و حریق میباشند. ثمراتی كه از انسانها مطلوب خداوند متعال است و خدا آنها را در خطوط ترقی و تكامل به سوی پیدایش آن ثمرات به كار میاندازد بر سه قسم است. پیدایش فهم و معرفت به خدا و مخلوقات، پیدایش نظام و آسایش از طریق وظیفه شناسی و عمل صالح و برخورداری از نعمتها و لذتها است. (تفسیر سوره قدر)