خداوند می فرماید: انسان ها را از خاك آفریدم و جنیان را از آتش.

در این جا لازم است بحث دیگری در شناخت جن و انس ایراد شود تا حقیقت مطلب روشن گردد و آن بحث این است كه خداوند خبر می دهد كه انسان ها را از خاك آفریدم و جنیان را از آتش. در همین سوره آیه 14 و 15 خداوند می فرماید: انسان را از گل خشكیده به عمل آمده ای آفریده مانند گل هایی كه كوزه گران برای كوزه سازی آماده می كنند یعنی همان طور كه اول خاك و گل را با صاف كردن و مالش دادن برای كوزه گری آماده می كنند من هم كه خدای شما هستم اول گل ها و خاك ها را به كیفیت صاف كاری برای ساخت انسان ها آماده می كنم.

پس انسان ها یعنی همان كسانی كه در قید عقل و شعور و قاعده و قانون هستند از خاك آفریدم و درباره جنیان می فرماید آن ها را از گلی كه مخلوط با آتش و حرارت است خلق كردم یعنی انسان های عاقل و منظم به طبیعت خاك عمل می كنند جامعه را پرورش می دهند قانونی بار می آورند مثل خاك كه در خاصیت های خود متعادل است همه چیز را می پروراند و چیزی را نابود نمی كند اگر كثافت ها و قاذورات را به خاك بسپارید آن را استحاله می كند به طبیعت خاك و پاك انتقال می دهد. نجس ها را پاك می كند و اگر تخم علف و گیاه را به خاك بسپارید بعد از چندی آن ها را می پروراند و به ثمر می رساند این طبیعت خاك است. مؤمنین و متقین در جامعه به طبیعت خاك عمل می كنند یعنی بدی ها را نابود می كنند خوبی ها را پرورش می دهند ولیكن جنیان آدم هایی كه فاقد عقل و شعور هستند آن ها به طبیعت آتش عمل می كنند. اعمال خوب و بد در نظرشان یكسان است خوبان و بدان را یك نواخت می كشند و ازبین می برند. خوبی و بدی از مسیر تربیت پیدا می شود طبیعت در انسان های بد و خوب از مسیر تربیت پیدا می شود انسان ها یك خلقت ابتدایی دارند در رحم مادر خلق     می شوند. در این خلقت ابتدایی كه به اراده خدا واقع می شود انسان ها یك نواخت كامل خلق می شوند و خداوند از خلقت خوب آن ها یكسان خبر می دهد می فرماید: خلقنا الانسان فی احسن تقویم یعنی انسان ها را با قوام و متعادل آفریدیم این خلقت مربوط به دوران زندگی آنهاست یعنی خلقت از مسیر تربیت. پیغمبراكرم(ص) در حدیث مشهور خود می فرماید كه هر انسانی براساس فطرت اسلامی خلق می شود الا این كه پدر و مادر با تربیت غلط آن ها را یهودی یا نصرانی یا مجوسی بار می آورند بنابر این لازم است بدانیم كه تربیت خلقت را تغییر می دهد. انسان ها در خلقت خود مهربانند وجدان و عاطفه دارند حاضر نیستند انسان یا حیوانی را اذیت كنند ولیكن در مسیر تربیت غلط جانی و خیانت كار بار می آیند. در دوران كودكی حاضر نبود حشره یا مورچه ای را بكشد و حالا كه بزرگ شده است در مكتب جنایت كاری بزرگ شده و انسان ها را قتل عام می كند. باگناه و بی گناه نمی فهمد پس باور كنیم كه انسان در این زندگی دنیا در جامعه ها و مكتب ها و مدرسه ها و دانشگاه ها از نو خلق می شوند. اگر در مكتب سالمی مانند اسلام و قرآن بر اساس فطرت ساخته شود آدم خوبی بار می آید مانند انبیاء و اولیاء و اگر در مكتب كفر وگناه تربیت شود جانی و جنایت كار ساخته می شود پس این آیاتی كه می گوید: انسان ها یا مؤمنین از خاك آفریده شده اند و جنیان از آتش و یا مخلوطی از آتش مربوط به خلقت دوم است كه دوران تربیت باشد زیرا تربیت غلط، انسان سالم و صالح را جنایت كار بار می آورد و اگر تربیت درست باشد او را مؤمن و متقی بار می آورد. این آیاتی كه می گوید انسان ها را از خاك و جنیان را از آتش از باب تشبیه است. خدا می فرماید : لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم ثم رددناه اسفل السافلین . اسفل السافلین شیاطین و پیروان آنهایند. همین انسان ها در مسیر تربیت و تعلیمات به دو قسمت تقسیم می شوند. بعضی ها به طبیعت خاك تربیت می شوند یعنی مثل خاك سازنده و پرورش دهنده اند جامعه را ترقی می دهند و بدی ها را محو می كنند مانند خاك كه نجس ها و قاذورات را تبدیل به خاك پاك می كند آن ها مانند آب و خاكند جامعه را می پرورانند و بدی ها را محو می كنند. اما انسان های بد و كافر به طبیعت آتش ساخته می شوند اعمال و اخلاق بد را می پرورانند آتش پاره اند آتش ظلم و جنگ بر می افروزند و این پرورش خوب و بد نتیجه اعمال و فرهنگ بد و خوبی است كه دارند نه این كه خدا در خلقت آن ها آتش و خاك به كار ببرد. تمامی انسان های بد و خوب برحسب اقتضای علم و عمل خود فعالیت دارند علم و عمل اهل ایمان آن ها را منظم و در كنترل الهی قرار می دهد و علم و عمل كافر او را نامنظم و بی حساب بار می آورد به طبیعت آتش اگر در خلقت آن ها آتش به كار رفته باشد عادلانه نیست كه برخلاف اقتضای آتش مكلف شوند پس انسان ها در مسیر زندگی و از مسیر فرهنگ بد و خوب ، بد و خوب ساخته می شوند. این كه می گوییم جن از آتش و انسان از خاك آفریده می شود از باب تشبیه است یعنی انسان مؤمن اجتماعی به طبیعت خاك و غیرمتمدن و غیراجتماعی به طبیعت آتش ساخته می شود.آتش تند و تیز است فاقد نظم و نظام است همه چیز را سر راه خود نابود می كند كفار هم این چنین هستند كوه آتش فشانند مثل صدام كه آتش فشانی كرد. این همه آدم سوزانید. كفار بر اساس فرهنگ خود كه در نظام الهی و ایمان قرار نمی گیرند همه آن ها به طبیعت آتش ساخته شده اند و همین آتش ها كه در جنگ های ظالمانه به جان مردم می اندازند در آخرت به خودشان برمی گردد و جهنم آن ها می شود. آن جا كه قرآن می گوید خلقت انسان از گل و جنیان از آتش است این آیات هم از خلقت دوم كه همان تربیت است سخن می گوید زیرا مسلم است كه جن و انس یك نوع تكلیف دارند اگر خلقت ابتدایی آن ها تفاوت داشته باشد مانند انسان و حیوان درست نیست كه یك نوع تكلیف داشته باشند. كه از آتش ساخته شوند ولی به طبیعت خاك مكلف شوند انسان ها همه جا بر اساس معلومات و تربیت خودشان فعالیت می كنند. خداوند در طبیعت انسان دو اصل به كار برده : اصل ماده و مزاج كه منشاء صفات جهل می شود و اصل روح و روحانیت كه منشاء صفات عقل است. منشاء صفات عقلی را فطرت می نامند و منشاء صفات جهلی را طبیعت می گویند. خداوند دستور می دهد كه صفات طبیعت را در نظام دین و عقل قرار دهند مثلاَ تكبر صفت طبیعت است كه در نظام دین و عقل تواضع می شود. اگر غریزه طبیعی را در نظام عقل و دین قرار دهند به طبیعت خاك ساخته می شوند و پرورنده اند و اگر در نظام عقل و دین قرار ندهند خود رای كار می كنند به طبیعت آتش ساخته می شوند سوزنده و نابود كننده اند. این كه خداوند می فرماید جن را از آتش ساختم برای این است كه ساخت و ساز به اراده خداست وقتی در خط كفر و گناه حركت كند كافر ساخته می شود در خط ایمان و تقوی مؤمن ساخته می شود. پس این كفر و گناه به گردن انسان است كه وقتی سر دو راهی كفر و ایمان قرار می گیرد راه كفر و گناه را انتخاب می كند پس كافر ساخته می شود. مثل كسی كه فن خلبانی را تمرین كند خلبان ساخته می شود همین طور اخلاق بد و خوب دیگر. همان طور كه فلزات وقتی از معدن خارج می شوند فاقد شكلند و در مسیر صنعت شكل مخصوص پیدا می كنند و بعد كار و آثارشان بر اساس شكل است كه یك جا هواپیمایند در یك جا ماشین. انسان هم كه از مادر متولد می شود فلز آدم است و بعداَ بر اساس اعمال و افكار خود شكل مخصوص می گیرد یك جا مانند فرشته و یك جا مانند درنده.

خداوند می فرماید: كل یعمل علی شاكلته یعنی هر كس بر اقتضای شكل خود كار می كند یكی آتشپاره و یكی خاك واره علی(ع) را ابوتراب نامیده اند یعنی پدر آدم های مؤمن كه به طبیعت خاكند نه پدر شیطان ها كه به طبیعت آتش كار می كنند همان طور كه علی(ع) را ابوتراب نامیده ایم می توانیم شیطان بزرگ بشریت را كه ابلیس است ابوالنار بنامیم. اگر انسان ها به اقتضای خون و مزاجشان واگذار شوند در حد صفرند مثل كودك دو یا سه ماهه. فعالیت ها همه جا بر اساس یادگیری ها است نظر به این كه خون و مزاج یك جنس است همه باید یك جور باشند با این كه این همه تفاوت دارند مثل عمل حیوانات كه بر اساس خون و مزاج است یك جورند ولی انسان ها زیاد اختلاف دارند چون كه بر اساس تربیت و فرهنگ كار می كنند فرهنگ باطل نتیجه اش ظلم و زور است و فرهنگ حق عدالت . مردم باید بدانند كه این صورت های افسانه ای از جن و انس را كنار بگذارند و بدانند كه همین انسانهایند كه در مسیر تربیت درست و غلط این همه تفاوت پیدا می كنند انسان یا شیطان شناخته می شوند. كسی نگوید كه ما منكر جن و شیطان هستیم بلكه ما مصداق جن و شیطان را روشن كردیم تا مردم از صورت های افسانه ای خارج شوند و هر چیزی را چنان كه هست بشناسند. حضرت زهرا(س) در حدیث لوح كه امها را تعریف می كند مامون را كه قاتل امام هشتم(ع) است با كلمه عفریت تعریف می كند می فرماید: یقتله عفریت مستكبره یعنی امام هشتم (ع) را عفریت متكبری می كشد. عفریت هم مانند دیو نام شیطان است نفس انسان منهای عقل جهل محض است(اماره بالسوء) . سركوب نمودن هوای نفس جهاد اكبر نامیده شده. شما از هر گناه كار بپرسی چه كسی تو را وادار به گناه كرد می گوید هوای نفس (شیطان جنی) یعنی شیطان مخفی است. رفیق بد هم شیطان انسی است شما اگر غیر از این دو شیطان، شیطان دیگری پیدا كردید معرفی كنید. لازم است بدانیم كه عوامل وسوسه بر دو قسمند: قابل شناسایی و غیرقابل شناسایی . عوامل قابل شناسایی انسان های شیطان صفتند و رفقایی كه با تبلیغات انسان ها را به انحراف می كشند بر ضد دین و عقل تبلیغ می كنند كه آن ها شیطان انسی اند و عوامل غیرقابل شناسایی مثل مال و ثروت و ریاست و زیبایی زن و مرد كه ناخودآگاه انسان را وسوسه می كند و به گناه مبتلا می كند غیرقابل شناسایی اند شیطان جنی اند و آن ها كه قابل شناسایی اند شیطان انسی اند.  (تفسیر سوره الرحمن)