انسان در وجود خود بین‌ دو اقتضاء قرار می گیرد. یكی‌ از این‌ دو اقتضاء را هوای‌ نفس‌ و اقتضای‌ دوم‌ را فطرت‌ و وجدان‌ می نامند. انسان ها كه‌ به‌ شهوت‌ و غضب‌ و حرص‌ و طمع‌ و تكبر و قدرت‌ طلبی‌ مجهزند اگر این‌ حرص‌ و طمع‌ و شهوت‌ و غضب‌ را به‌ نیروی‌ عقل‌ خود مهار نكنند موجود خطرناكی‌ هستند كه‌ خود را و بندگان‌ خدا را به‌ هلاكت‌ می ‌اندازند. نمونه‌ این‌ اسب‌ چموش‌ ابر قدرت های‌ ظالم‌ و جابرند. آنها كه ‌در میدان‌ زندگی‌ خود، خود را قدرت‌ مطلق‌ می دانند و با رقیبی‌ كه‌ سر راه‌ آنها را بگیرد و مزاحم‌ آنها شود رو به رو نیستند و خود را در میدان‌ ظلم‌ و جنایت‌ و آدم‌ كشی‌ آزاد می ‌بینند. هر نوع‌ جنایتی‌ كه‌ از آن‌ بدتر و بالاتر نیست‌ مرتكب‌ می‌ شوند. اگر مانعی‌ سر راه‌ آنها پیدا نشود و كسی‌ متعرض‌ آنها نگردد تــا بی نهایت‌ جنایت‌ می كنند. اگر بتوانند كل‌ بشریت‌ را یا می كُشند و یا به‌ بردگی‌ خود در می‌ آورند. پس‌ نفس‌ انسان‌ از هر موجودی‌ خطرناك تر است‌ زیرا به‌ علم‌ و قدرت‌ مجهز می شود و خود را از همه‌ كس‌ و همه‌ چیز بهتر و بالاتر می‌ بیند و به خود حق‌ حاكمیت‌ می دهد كه‌ بر تمامی‌ انسان ها تسلط‌ پیدا كند آنها را بكُشد و یا به‌ بردگی‌ بكشاند. موانعی‌ كه‌ خداوند سر راه‌ این‌ اسب‌ چموش‌ سبز می كند تا آن‌ را مهار كند و نگذارد كه‌ ظلم‌ و ستم‌ را به ‌نهایت‌ برساند، عقل‌ و ایمان‌ به‌ خداوند متعال‌ است‌. اگر انسان‌ توانست‌ خدای‌ خود را بشناسد و عظمت‌ خدا را درك‌ كند می تواند خود را كنترل‌ نماید و از فساد و ظلم‌ و ستم‌ منصرف‌ گردد زیرا احساس‌ می كند كه‌ با قدرت‌ بزرگی‌ رو به رو شده‌ است‌ كه‌ اراده‌ و مشیت‌ خدا باشد و اگر خدا را نشناسد و عظمت‌ خدا را درك‌ نكند و خود را در میدان‌ زندگی‌ بدون‌ رقیب‌  ببیند به ‌ظلم‌ و جنایت‌ و آدم‌ كُشی‌ متوسل‌ می شود تا با كسب‌ قدرت‌ بر همه‌ انسان ها تسلط‌ پیدا كند. در این‌ جمله ‌مولا علیه ‌السلام‌  می فرماید: من‌ هوای‌ نفس‌ خود را به‌ عِقال‌ مشیت‌ تو بسته ‌ام‌. عِقال‌ آن‌ ریسمانی‌ را می گویند كه‌ با آن‌ دست‌ و پای‌ شترهای‌ مست‌ و چموش‌ را می ‌بندند تا نتوانند در میدان ‌فعالیت‌ كند یا كسی‌ را بكُشد و از بین‌ ببرد. عقل‌ ما انسان ها عبارت است‌ از آن‌ رابطه ‌ای ‌كه ‌بین ‌ما و خدا پیدا می شود. مثلا آن جا كه‌ می خواهی‌ دروغی‌ بگوئی‌ و پول‌ زیادی‌ به‌ جیـب‌ بزنی‌ و یا به‌ بندگان‌ خدا خیانت‌ كنی‌ و یا معصیت های‌ دیگر، در این‌ حال‌، به‌ یاد خدا می‌ افتی‌ و اراده ‌خدا را بر خود حاكم‌ می گردانی‌ و از گناه‌ و معصیت‌ منصرف‌ می شوی‌. این‌ به‌ یاد خدا افتادن‌ را عقل‌ می‌ نامند. مثل‌ این كه‌ اراده‌ خدا و مشیت‌ او را به‌ خودت‌ حاكمیت‌ دادی‌ و از گناه‌ و معصیت‌ منصرف‌ شدی‌. تنها عاملی‌ كه‌ می تواند نفس‌ سركش‌ انسان‌ را مهار كند و دست‌ تجاوز آن‌ را ببندد، همین‌ به‌ یاد خدا افتـادن‌ و درك‌ عظمت‌ خداوندمتعال ‌است.‌ اگر انسان‌ به‌ یاد خدا نباشد، خود را در میدان ‌زندگی‌ آزاد و قدرتمند می ‌بیند و در انتها درنده‌ خطرناكی‌ خواهد بود كه ‌هرگز از قتل‌ و آدم‌ كشی‌ سیر نمی‌ شود. دلیل‌ پیدایش‌ این‌ دو قسم،‌ تفاوت‌ فاحش‌ همین‌ ایمان‌ و ارتباط‌ به خدا و یا عدم ‌ایمان‌ به خداوند متعال‌ است‌ زیرا انسان‌ زمانی كه‌ مجهز به‌ علم‌ و قدرتی‌ می شود تا بتواند از منابع‌ طبیعت‌ استفاده‌ كند خود را بهترین‌ و بالاترین‌ می ‌بیند. حقیقت‌ مطلب‌ هم‌ همین‌ است‌. در این جا بایستی‌ دانشمندان‌ عالم‌ به‌ جستجو و تحقیق‌ برخیزند تا دوا و داروئی‌ پیدا كنند و بتوانند این‌ انسان‌ سركش‌ و چموش‌ را به‌ حد خود واقف‌ سازند و درحد خود متوقف‌ نمایند. یگانه‌ داروئی‌ كه‌ انسان‌ را به‌ خط‌ انسانیت‌ می‌ آورد و از او یك‌ انسـان‌ پاكی‌ می سازد كه‌ در واقع‌ بهشت‌ موعود است‌، ایمان‌ به خداوند متعال‌ است‌. هركــس‌ بتواند با خدا رابطه‌ پیدا كند و از طریق‌ آن‌ رابطه‌ معرفت‌ خدا را بدست‌ آورد قهرا منظم‌ می شود. مرض‌ كفر و گناه‌ خود را معالجه‌ می كند، در نتیجه‌ خدمتگزار به‌ جامعه‌ و نافع‌ به حال‌ آنها می شود و هرچه‌ درجه‌ ایمانش‌ بالاتر برود بیشتر نافع‌ به حال‌ مردم‌ شده‌ و بیشتر و بیشتر به جامعه‌ خدمت‌ می كند. یك‌ چنین‌ انسانی‌ عاقبت‌ برای‌ خود و مردم‌ زندگی‌ بهشتی‌ می سازد. زیرا وقتی‌ با خواندن‌ نماز و اطاعت‌ خدا معرفت‌ به خدا پیدا كرد خدا را یك‌ نیرومند عظیمی‌ می‌ بیند كه‌ دائم‌ در قبضه‌ تصرف‌ اوست‌، قهرا كنترل‌ می شود و نظام‌ پیدا می كند. انسان‌ به‌ محض‌ این كه‌ بال‌ و پر ایمانی‌ پیـدا كرد از عظیم‌ ترین‌ و عالیترین‌ مخلوقات‌ است‌ و اگر به‌ ایمان‌ و تقوا مجهز نشد پست‌ ترین‌ و خطرناكترین‌ مخلوقات‌ می‌باشد. در این‌ رابطه‌ است‌ كه‌ مولا امیرالمومنین‌ می فرماید: پروردگارا، من‌ زمام‌ این‌ نفس‌ چموش‌ و سركش‌ خود را بدست‌ تو می‌ سپارم‌ تا تو مرا ببری‌ و بیاوری‌ و كارهای‌ واجب‌ و لازم‌ را بوسیله‌ من‌ انجام‌ دهی‌ و اگر به خود واگذار شوم‌ حیوان‌ چموشی‌ هستم‌ كه‌ خود و مردم‌ را به هلاكت‌ می ‌اندازم‌. (شرح دعای صباح)