طبیعت در برابر ماوراء طبیعت مانند صفر در برابر بینهایت است، این بینهایت كه آنچه داریم از آنجا به ما می رسد جهانی است بینهایت كه به تنهائی برای انسان قابل كشف و قابل استفاده نیست. انسانها بعد از آن كه از طریق بدن خود و بدن عالم موجودات ماورائی را كشف نمودند و خود را آماده كردند تا از این اصول حیاتبخش استفاده كنند مانند كودكانی هستند كه دوره كودكستان خود را تمام نموده و وارد دبستان و دبیرستان شده اند. مدتها هم لازم است در این حقایق ماوراء طبیعت پرسه بزنند و بخوانند و ببینند و فكر خود را بكار بیندازند تا بفهمند تمامی ارزش ها در بدن آنها و طبیعت عالم از ماوراء طبیعت سر چشمه می گیرد و اگر نتوانند از موجودات ماورائی استفاده كنند و قدری از طبیعت بالا بروند و بالا بزنند تا به ماوراء طبیعت برسند و از آن استفاده كنند در حد صفر یا كمتر از صفر باقی می مانند. این ماوراء طبیعت مكتبی است نامتناهی . فقط برای كسانی قابل كشف است كه متوسل به خدا و پیغمبران شوند و از مكتب آنها استفاده كنند، تا زمانی كه در طبیعت غرقند و جهشی در فكر آنها پیدا نشود كه طبیعت از كجا حیات می گیرد و از كجا این همه زیبائی و ارزش ها را بدست می آورد و وجود خدا را احساس نكنند و از او كمك نگیرند در همین دوره كودكستانی كه طبیعت باشد می مانند. خداوند در آیه ای در سوره فرقان به این معنی اشاره می كند، می فرماید: و یوم یرون الملائكه لا بشری یومئذ للمجرمین و یقولون حجرا محجورا. یعنی زمانی كه كفار و طبیعیون احساس نمودند كه طبیعت و بدن آنها از ماورای بدن و طبیعت مایه می گیرد و تمامی ارزش ها در طبیعت از ماوراء طبیعت پیدا می شود، از تصرفات در طبیعت و ماوراء طبیعت محروم می شوند و آن موجودات ماورائی كه فرشتگان خدا و اولیاء هستند آنها را كه می خواهند بدون ایمان و تسلیم از طبیعت سر بكشند و به ماوراء طبیعت بروند، تو سری می زنند و مجبور می كنند كه در طبیعت خود محبوس شوند. فرشتگان به آنها می گویند حجرا محجورا یعنی ورود ممنوع، مانند بیگانه ای كه خودسر یا به قصد خیانت می خواهد وارد مؤسسه ای شود ، مأمورین دم درب، او را عقب می زنند ، به او فرمان ایست می دهند و می گویند ورود ممنوع و این ورود ممنوع هم بمعنای عدم قدرت حركت به ماوراء طبیعت است مگر به كیفیتی كه خدا می خواهد نه این كه می توانند از موجودات ماورائی استفاده كنند ولیكن خدا یا مأمورین خدا آنها را عقب می زنند . تصرفات در موجودات ماورائی شرایط مخصوصی دارد كه بزرگترین شرط آن ایمان بخدا و تسلیم شدن به اراده خدا و خواهش و تقاضا از خداوند متعال است. از ابتدای عمر تا روزی كه ماوراء طبیعت را احساس نكرده اند آزادانه فعالیت می كنند و خداوند ذخائر طبیعت را مفت و مجانی در اختیار آنها قرار داده ولی اكنون به همان كیفیت كه می خواهند به شهر وجود خدا و فرشتگان وارد شوند و از این منابع ماورائی استفاده كنند بدون این كه مأموری سر راه آنها را بگیرد خودبخود ممنوعند و بایستی شرائط حركت را تغیییر دهند و چنان باشند كه خدا می خواهد و دستور می دهد كه مجهز به ایمان و تقوا شده و تسلیم خدا و اولیاء خدا شوند. بدون استفاده از نور ایمان و قبول حاكمیت خدا و اولیاء خدا نمی توانند بالاتر بروند نه این كه می توانند و كسی مانع حركت آنها می شود، خداوند این توقف طبیعی را در این آیه شریفه منعكس می كند. می فرماید موجودات ماورائی و این شیطان هائی كه می خواهند به فضای علم خدا و اولیاء خدا و فرشتگان وارد شوند تو سری می خورند. فرشتگان به آنها می گویند حجرا محجورا یعنی ورود ممنوع. از اینجا به بعد معلم خود را بایستی عوض كنند. در حركت های طبیعی و پرسه زدن در طبیعت خودشان فعالیت می كردند و كمك یكدیگر بودند ولیكن برای ورود به ماوراء طبیعت شرائط تغییر می كند. بایستی تسلیم قدرت خدا و اولیاء خدا شوند . در مكتب خدا و پیغمبران اسم نویسی كنند و شرایط حركت و فعالیت را بدست آورند. این ماوراء طبیعت مكتب دوم انسان است كه بایستی عقل و شعور انسان و غریزه های طبیعی او كه از آن غریزه ها تعبیر به لشکریان عقل و جهل شده است در نظام تربیت الهی قرار بگیرد و حد و اندازه واقعی خود را بدست آورد. از حركت در طبیعت، خداوند تعبیر می كند و می گوید: الذی خلقك و از حركت در ماوراء طبیعت تعبیر می كند و می گوید فسویك. یعنی خلقت تو را به نظام در آورد و از حركت سوم مستقیما در اختیار خدا باشد میگوید فعدلك. این تحولات سه گانه مكتب اجباری خداوند متعال است. (خلقت، تسویه و تعدیل) به اختیار انسان نیست كه برود یا نرود و قبول كند یا نكند. و اما تحول سوم كه اعتدال در خلقت باشد مستقیما بدست خداوند تبارك و تعالی است. نمونه این اعتدال هم انسانهای كامل و امام های معصوم هستند. مشاهده می كنیم كه آنها در زندگی جائی كه لازم است از قدرت خود استفاده كنند، در برابر تمامی قدرت ها می ایستند و بر آنها پیروز می شوند. در این رابطه مولی (ع) میفرمایند: اگر تمامی عرب ها پشت به پشت همدیگر به من تنها حمله كنند هرگز از آنها ترس و وحشتی در من پیدا نمی شود و از آنها فرار نمی كنم بلكه به آنها حمله می كنم و پیروز می شوم. در یك جا یك چنین قدرتی از خود به نمایش می گذارد كه یك تنه به میدان جنگ می رود و از ابر قدرت ها نمی هراسد. باز در جای دیگر كه جنگ و ستیز را به صلاح اسلام نمی داند و بلكه لازم می داند برای حفظ موجودیت اسلام صبر و تحمل را پیشه كند و با دشمنان خائن و نادان خود نستیزد تا جائی كه همسر او را در برابر چشمش كتك می زنند و به قتل می رسانند. چگونه آن قهرمان قدرت و شجاعت در برابر قضاوت عقل و حكم خدا برای حفظ قرآن و اسلام صبر را پیشه خود می سازد. پس انسان در تحول سوم چنان می شود كه خدا گونه می داند و خدا گونه می تواند و تمام صفات او در حد اعتدال قرار می گیرد. یكجا می گوید اگر دانه گندم و ران ملخی را از دهان مورچه بربایم خود را عاجز می دانم از این كه چگونه جوابگوی یك چنین ظلم كوچكی باشم و باز جای دیگر آن همه گردنكشان متجاوزی را كه از حدود انسانیت خارج شده و به حق بندگان تجاوز كرده اند از پا در می آورد و شكر خدا را بجا می آورد كه توفیق یافته و آنها را به خاك هلاك انداخته است. تمام صفاتش و غریزه هایش و عقل و شعورش و علم و دانشش و ضعف و قدرتش همه و همه در حد اعتدال كامل قرار گرفته و بجا و بموقع مصرف می شود. چنان انسانی است كه در دایره تحقیق خداوند متعال نقطه ضعفی در وجود او پیدا نمی شود. خداوند متعال انسانها را به همین منظور آفریده تا در مسیر حركت و تكامل این سه كتاب را چنانكه هست ببینند و بدانند و بخوانند و چنان شوند كه مطلوب خدای خود واقع شده اند. در این رابطه خداوند به انسانها می گوید: عبد اطعنی حتی اجعلك مثلی. یعنی ای انسان بنده من و شاگرد من باش تا تو را چنان بسازم و بپرورانم كه خدا گونه بدانی و بتوانی تا آنچنان كه در وجود خدا و قدرت او نقطه ضعفی مشاهده نمی شود و همه چیز را عالمانه و حكیمانه و بجا و به موقع انجام می دهد و تو هم چنان باشی كه خدای تو می باشد. مثل و مانند خدا بدانی و بتوانی و عالم و آدم را اداره كنی . لذا این آیه شریفه و بیشتر آیات قرآن انسانها را در این خط تكامل قرار می دهد. اجبارا آنها را حركت می دهد كه از طبیعت به ماوراء طبیعت و از ماوراء طبیعت به فضای علم و قدرت خدای خود بالا بروند و چنان باشند كه خدا می خواهد و می داند. (تفسیر سوره انفطار)