لازم است برای پیدا كردن دلائل گناه، اولین انسان، اولین عمل را تحت بررسی و مطالعه قرار دهیم یعنی اولین انسانی كه با اعمال خود محیط زندگی را بوجود آورد تا آن محیط بتواند حاكم بر انسانهای آینده باشد كه آیا آن اولین عمل، به آزادی انسان و یا به واداری خدا بوده است؟ در زندگی آدم و حوا نوشته اند كه خداوند آنها را در بهشت آفرید و همه نوع وسایل آسایش و یرخورداری از لذت ها برای آنها فراهم كرد و به آنها تذكر داد كه راه استفادة از این نعمت ها اطاعت از اولیاء امور و مربیان شما میباشد كه در مسیر راهنمائی خود بتوانند شما را به تمام نعمت ها و لذت ها برسانند. پس از آنكه خداوند مربیان واقعی آدم و حوا را به صورت اشباح نورانی جلوی چشم آنها نمایش داد آنها بجای اینكه مشتاقانه تسلیم راهنمائی آنها شوند به هوای نفس خود عمل كردند و خودخواهی را بر اطاعت مقدم داشتند، به راه هوای خود رفتند در نتیجه از مسیر برخورد به نعمتها منحرف شده به محرومیت مبتلا شدند. حال اگر خلقت انسانها یكنواخت باشد، مانند انواع حیوانات پس عمل آنها بایستی به یك صورت باشد چنانكه میبینیم از روباه ها به جز كار روباهی و از گرگ ها بجز كار گرگی سر نمی زند. لازم بود كه انسانها هم به یك طریق زندگی كنند ولی می بینیم كه انسانها در بروز اعمال، متفاوت می باشند عده ای به راه اطاعت و عده ای به راه معصیت میروند و در همان اطاعت و معصیت هم اشكال مختلف پیدا میکنند دام های مختلف و صیدهای مختلف دارند بر مبنای این كه خلقت پایة احتیاجات و احتیاجات پایة اعمال است و اعمال متفاوت میباشند. میتوانیم بگوئیم كه انسانها در خلقت متفاوت میباشند مشاهده میکنیم كه چنین جمله ای هم كه حاكی از تفاوت در خلقت است در قرآن بیان شده است آنجا كه خدا میفرماید (خَلَقَ الْاِنْسانَ مِنْ تَفاوُتٍ خَلَقْنا الْاِنْسانَ مِنْ نُطْفَهٍ اَمْشاجٍ) انسانها در خلقت متفاوتند و از نطفه ای كه مخلوط به عناصر مختلف است آفریده شده اند. حقیقت مطلب این است كه انسانها در خلقت خود معجونی هستند از مواد و عناصری كه خداوند در عالم خلق كرده است در واقع نسخة عالم آفرینش هستند. از هر طینتی كه خداوند نوعی از خلق خود را آفریده نمونه ای هم در خلقت انسان به كار برده لازمة یك چنین آفرینش این است كه انسان براساس مقتضیات و طینت ها منشأ بروز اعمال و اخلاق مختلف باشد. پس انسانها در خلقت یكجورند ولی از نظر این كه عناصر مختلف در خلقت هر كدام از آنها به كار رفته است منشأ بروز اعمال مختلف میشوند. در اینجا نمی توانیم بگوئیم تفاوت هواها و غذا ها و سرزمین ها در بروز اعمال و اخلاق مختلف خیلی مؤثر است. مثل اینكه هر انسانی كیسه ای به دوش داشته باشد كه هزار نوع متاع پُر باشد و هر كدام از آنها از یكی یا از دونوع از آن متاع ها استفاده كنند. پس می گوییم آیا اعمال انسانها بر اساس احتیاجات كه مربوط به خلقت است محیط بوجود می آورد و باز آن محیط، مولود اعمال، منشأ بروز اعمال دیگر میشود؟ درست مانند توالد و تناسل كه شهوت و احتیاج، فرزند بوجود میآورد و باز آن فرزند، منشأ بروز فرزندان و احتیاجات دیگر میشود. خدا در انسان شهوت به غذا و زن آفریده است. در خارج زندگی هم زن ها و غذاها را خلق كرده. غذاها و زن ها كه در بیرونِ زندگی انسانند. بر شهوت داخلی وجود انسان حكومت می كنند و او را وادار به زن جوئی و غذا جوئی مینمایند. بنابراین احتیاجات وادار به عمل می كند و عمل، محیط زندگی می سازد و باز آن محیط، احتیاج را شدت می دهد و مایة بروز عمل بیشتری میگردد . (تفسیر سوره قدر)